چکیده:
نصرحامد ابوزید(1943-2010م) با طرح نظریاتی جدید در مطالعة قرآن و برداشت از دین که در تضاد آشکار با گفتمان دینی حاکم بر کشور مصر بود، سبب شد که کانون توجه محققان و مورد بحث و مناقشة علمی قرار گیرد. بسیاری، دیدگاههای او را در راستای اندیشههای معتزله تحلیل میکنند و به وی نسبت معتزله ¬گرایی میدهند. اما این پژوهش با بررسی و تحلیل آثار او، به الگوهای دیگری نیز برای ابوزید دست یافته که تاثیر آنها بر او کمتر از معتزله نبوده و این نشان میدهد که وی به هیچوجه خود را محصور در اندیشههای معتزله نکرده است. الگوهای شناخته شده برای ابوزید عبارتند از: مکتب ادبی امینالخولی در تفسیر، اساتید زمان دانشجویی او در مصر، اندیشههای عرفانی ابنعربی، نظریات هرمنوتیکی اندیشمندان غربی، و آراء و نظریات اندیشمندان مشهور اشعری نظیر زرکشی و سیوطی و نیز برخی اسلامشناسان غیرمسلمان نظیر توشیهیکو ایزوتسو.
خلاصه ماشینی:
اما این پژوهش با بررسی و تحلیل آثار او، به الگوهای دیگری نیز برای ابوزید دست یافته که تأثیر آنها بر او کمتر از معتزله نبوده و این نشان میدهد که وی به هیچوجه خود را محصور در اندیشههای معتزله نکرده است.
ابوزید در ابتدای کتاب بیان کرده که این نتیجه، متأثر از شرایط اجتماعی و سیاسی جامعة آن زمان بوده است (همان:11) و در واقع تمسک معتزله به اندیشة اختیار انسان و تأویل آیات به ظاهر متعارض با آن، تلاشی بوده برای مبارزه با نظریة جبر که بنیامیه برای توجیه سلطنت و ظلمها و فسادهای خود بدان استناد میکردند و همة مظاهر ظلم و شر را به ارادة الهی نسبت میدادند.
(همان: 17-23) در واقع مهمترین دستاورد ابوزید در بررسی چالشهای میان اشاعره و معتزله در برداشت از قرآن که در پایاننامة کارشناسی ارشد خود بدان پرداخته، این است که: «قرآن به صحنهای از جنگ سیاسی و اجتماعی تبدیلشده بود که ابزارهای آن جنگ را مباحث دینی همچون مفاهیم، تعاریف و تعصبات دینی تشکیل میدادند.
4. اثرپذیری از عرفان ابوزید پس از آنکه در پایاننامة کارشناسی ارشد خود رویکرد مذاهب کلامی و متکلمان در برداشت از قرآن را بررسی کرد، در رسالة دکتری خود به روش عرفا در برداشت از قرآن پرداخت که آیا شیوة آنها نیز همانند متکلمان، متأثر از رویکردهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر آنها است یا خیر؟ برای این منظور وی مطالعة اندیشة محیی الدین ابن عربی (متوفی 638 ق) را آغاز کرد.