چکیده:
تفسیر مناهج البیان فی تفسیر القرآن اثر قرآنپژوه و مفسّر معاصر آیتالله شیخ محمد باقر ملکی میانجی از جمله تفاسیری است که مولف آن در کنار روش تفسیر قرآن به قرآن و ارائه بحثهای متنوع اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و غیره از روایات وارده در منابع حدیثی شیعه و سنی نیز استفاده کرده است. وی ضمن باور به حجیت سنت، در موارد بسیاری از روایات استمداد گرفته است؛ مانند بررسی لغوی واژگان، بیان فضیلت سورهها، بیان سبب نزول آیات و تعیین مصداق آنها، تفسیر و تاویل آیات و سور و غیره. او در بهره¬گیری از روایات، گاه به شرح روایت و بیان اسرار آن پرداخته، گاهی برای گفتههای خویش از روایات موید میآورد. در مواردی نیز با اشکال وارد کردن به سند حدیث یا دلالت آن و با بیان روایات مکمل، به نقد استدلالهای روایی دیگران میپردازد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا، در یک نگاه روششناسانه سعی بر آن داریم که به بررسی و تحلیل روایاتی مبادرت ورزیم که آیت الله ملکی میانجی در تفسیر خود از آیات قرآن کریم بدانها استناد نموده است. در نهایت نیز به تحلیل روش بهرهگیری وی از روایات در تفسیر خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
او جهت اشکال وارد کردن بر این مبنا از قول علامه طباطبایی چنین میآورد: «حق مطلب این است که راه به سوی فهم قرآن به روی کسی بسته نیست و خود بیان الهی و ذکر حکیم بهترین راه برای فهم خودش میباشد؛ به این معنا که قرآن کریم در بیانگری مقاصدش احتیاج به هیچ راهی دیگر ندارد، پس چگونه تصور میشود کتابی که خدای تعالی آن را هدایت و نور معرفی کرده و «تبیان کل شیء» خوانده، محتاج به هادی و رهنمایی دیگر باشد، و با نور غیر خودش روشن، و با غیر خودش مبین گردد؟» (همان، 3، 86) وی اشکالاتی را بر سخن فوق وارد ساخته و در مقام نقد میگوید: 1.
روش ملکی میانجی در تفسیر قرآن با کمک روایات این است که موضوع مورد بحث هر آیهای را با روایات هم سیاق با آن موضوع میآورد تا جنبههای مختلف آن روشن شود؛ به عنوان مثال در تفسیر آیه «یخادعون الله و الذین آمنوا و ما یخدعون إلا أنفسهم و ما یشعرون» (بقره: 9) روایاتی را که در ذیل آیه «فلما آسفونا انتقمنا منهم فأغرقناهم أجمعین» (زخرف: 55) بیان شده، به مناسبت هم سیاق بودن با آیه مورد بحث ذکر کرده و وجه مشابهت آنها را اضافه شدن خدعه و أسف به خدا میداند که خداوند از باب تکریم و تشریف پیامبر6، «آسف» و «خدعه» را به خود اضافه نموده است؛ به این بیان که تأسف خدا مانند تأسف ما نیست؛ بلکه خدا برای خود اولیایی را قرار داده که تأسف میخورند و راضی میشوند و رضایت و ناراحتی خدا، در گرو رضایت و ناراحتی آنهاست.