چکیده:
ونسان برومر معتقد است سخنگفتن از امر الوهی تنها در قالب بهرهگیری از تماثیل، استعارات و الگوهای ذهنی صورت میپذیرد. هرکدام از این استعارات، زوایایی از امر بیصورت الوهی را منعکس میکنند و باید در کنار هم و در پرتو یکدیگر تفسیر و تعبیر شوند. هریک از این استعارات، دامنهای از استلزامات معنایی دارند که بهرغم بازتاباندن جلوههایی از حقیقت امر الوهی، پوشانندهی سایر وجوه این حقیقت هستند. کارویژهی اصلی دینشناسی و الهیات نظاممند، برجستهسازی یکی از این استعارات بهمثابهی کلان-الگوی الهیاتی و بازتفسیر دیگر استعارات در ذیل آن است. برومر برای یافتن آن کلان-الگو، ملاکهای چهارگانهای معرفی میکند که عبارتاند از: «سازگاری با سنت»، «انسجام فراگیر»، «کفایت برای اقتضائات عصر» و «اعتبار برای شخص». الهیدان بعد از کشف کلان-الگوی مزبور، آن را محور نظریهپردازی و تصویرسازی دربارهی خداوند قرارمیدهد. بهباور برومر، استفاده از کلان-الگوی «خدای شخصوار» نسبت به سایر الگوهای ذهنی، سازگاری بیشتری با متن مقدس دارد.
خلاصه ماشینی:
او زبان و سنت دینی را آکنده از استعارات ناظر به امر الوهی میداند و اساسا زبان دین را بهویژه در گزارههای ناظر به امر الوهی، زبانی استعاری میداند؛ ازاینرو معتقد است وظیفهی الهیات آن است که در آن استعارات نظر کند، استلزامات مفهومی آنها را بررسی و شناسایی کند، نظامی معنادار، منسجم و هندسی به آنها ببخشد و در نهایت، با استفاده از ملاکهایی روششناسانه، یکی از آنها را بهعنوان «کلان-الگو»ی الهیاتی برکشد و دیگر استعارات را در ذیل آن کلان-الگو بازتفسیر نماید.
استعارهها در دین و الهیات نیز همچون علم، نقشی اساسی ایفا میکنند؛ با این تفاوت که استعارههای دینی، برخلاف استعارات علمی، کمکی به کشف و توصیف دقیق چگونگی عملکرد پدیدههای خارجی نمیکنند و برای چنین کاری ساخته نشدهاند؛ بلکه در درک معنای زندگی و جهان و رابطهای که انسان مؤمن با جهان برقرار میسازد کارساز هستند.
برومر از میان الگوهای موجود در سنت، الگوی «شخص» را مناسبترین الگو برای سخنگفتن از خداوند و تبیین فعل او در جهان و نیز توضیح رابطهی انسان با او میداند و در آثار خود، از این کلان-الگو دفاع میکند، اما خاطرنشان میسازد که هیچ الگویی را نباید بازتابدهندهی تمام وجوه امر الوهی پنداشت؛ بااینحال، او روشن نمیکند که دقیقا چه تفاوتی میان کاربرد صفات شخصوار دربارهی امر الوهی با کاربرد معمول و روزمرهی آنها در زبان انسانی وجود دارد.
6. Brummer, Vincent, (1992), Speaking of a Personal God: An Essay in Philosophical Theology, London: Cambridge University Press.