چکیده:
جهانوطنگرایی، مجموعة افکار و راهکارهایی برای ایجاد نظم بینالمللی پایدارتر و عادلانهتر است؛ اما هرگز به شکلی نظاممند به «مسئلة امنیت» نپرداخته است. این مقاله طی استدلالهایی نشان میدهد که ناامنیهای بینالمللی و هم سوءاستفادههای دولتها از «گفتمان امنیت» برای ایجاد ناامنی، موقعیتی هنجاری برای رسیدن به یک «الگوی امنیتی» جدید پدید میآورند؛ یعنی «جهانوطنی امنیتی». در یک نگاه هدف جهانوطنی امنیتی نقد و اصلاح سیاستها و پروسههای امنیت جمعی و ملی برای ایجاد قواعد و هنجارها، بازتعریف شالودههای هستیشناختی آنها و ایجاد اصول اخلاقی است. «جهانوطنی امنیتی» این کار را برای ارائه درکی متمایز از امنیت جهان انجام میدهد؛ درکی که در آن امنیت تمامی دولتها و بشریت به یک اندازه اهمیت دارد. در این موقعیت زنجیرهها و فرایندهای علت و معلولی به شکل گسترده در زمان و مکان پخش شده و بازیگران امنیتی مسئولیت تاثیر جهانی اقدامات خود را به عهده میگیرند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مبانی نظری «آنتونی بورک» چارچوبهای اصلی اخلاقی و هستیشناختی جهانوطنی امنیتی تشریح شود؛ چارچوبهایی که شالودههای هستیشناختی مسلط امنیت ملی و جامعة بینالملل را مبتنی بر قرارداد اجتماعی بین شهروند و دولت، به چالش میکشند. «جهانوطنی امنیتی» استدلال میکند که دولتها نمیتوانند نسبت به تهدیدات خارجی مترتب بر اجتماع ملی اقدامات بازدارنده انجام دهند یا به آن مصونیت دهند؛ بلکه ناامنی و تهدید بدون مرزی، از خود همین انتخابها، قدرتها و سیستمهای مدرنیته ناشی میشود. این امر یک مدل تحلیلی جدید برای «امنیت جهان» پدید میآورد.
خلاصه ماشینی:
Keywords: Cosmopolitanism, Security, Global governance, Ethics, Ontology.
«جهان وطنی امنیتی» این کار را برای ارائۀ درکی متمایز از امنیت جهان انجام میدهد؛ درکی که در آن امنیت تمامی دولت ها و بشریت به یک اندازه اهمیت دارد و ماهیت وجود بشر همواره در سطح جهانی درک میشود.
این سیاست ها اغلب با جهان وطنی یکی گرفته شده اند (درواقع ویوین جبری ١ (p٤ :٢٠١٢ ,Jabri) آنها را تحت عنوان «جهان وطنی به مثابه اعمال حکومت از طریق امنیت » تعبیر میکند)؛ اما این مباحث به معنای حقیقی جهان وطنی نیستند؛ همان طور که آنتونی بورک (بورک، ٢٠١٣) اذعان دارد؛ دقیق تر این است که آنها را اشکالی از «انترناسیونالیسم لیبرال » درک کرد که از منظری خودبینانه ، تصویر فردی دولت های توسعه یافتۀ خاص را به عنوان بازیگران اخلاقی، «دولت های خوب » یا «شهروندان بین المللی خوب » راضی میکند.
درعین اذعان به اهمیت دولت ها (به عنوان نقش آفرینان اصلی و ابزار بالقوة امنیت و همچنین به عنوان ساختارهای حکمرانی دموکراتیک و به عنوان یکی از شالوده های قانونی نظم و قانون بین الملل ) این هستیشناسی، ماهیت وجود بشر را همواره در سطح جهانی درک میکند ( ,Burk .
طبق آنچه آنتونی بورک بدان معتقد است ؛ «جهان وطنی امنیتی» به پروژه ای در جهت کاهش ناامنی برای کل بشریت با استفادة گام های سه گانه بدل میشود: اول از طریق اشکال هویتی و سیاست های دولت ها؛ دوم از طریق ساختارها، هنجارها، تعهدات و حکمرانی جهانی و سوم با استفاده از اقدامات شرکت ها و بازیگران غیردولتی دیگر که روی امنیت افراد و اکوسیستم ها اثرگذارند (٢١ .