چکیده:
در این نوشتار قصد داریم با نگاهی تاریخی- فلسفی به موضوع مقولات در نگاه ارسطو بپردازیم و روشن کنیم که وی چه نوع نگاهی به مقولات داشت و دلیل چرایی وضع آنها را از سه منظر دستور زبانی، منطقی و متافیزیکی مورد بحث قرار خواهیم داد. در ابتدا به منطق ارسطو نگاه میکنیم، آن را تعریف میکنیم و در باب هواداران و مخالفان منطق ارسطویی سخن خواهیم گفت. در باب نظریه مقولات ارسطو سخن میگوییم و روشن میکنیم که به چه دلیلی فکر طبقهبندی موجودات به ذهن ارسطو خطور کرد. ازنظر مفسران آثار ارسطو روشن خواهیم کرد که ارسطو با استفاده از مبحث مقولات سعی کرد که به قول مفسران آثارش میان منطق و مابعدالطبیعه پل بسازد، او تلاش میکند که علیرغم نگاه معرفتشناسانه، نگاهی وجود شناسانه نیز به مقولات داشته باشد البته لازم به ذکر است که در این نوشتار سعی خواهیم کرد تا از موضع دوم دفاع نماییم. در پایان در خصوص انواع نگاه به مقوله (دستور زبانی، منطق و مابعدالطبیعی) از دید ارسطو و منطقیون خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
(خوانساری، ١٣٨٢، ص ٩) در این مورد کاپلستون می نویسد:" ارسطو در رساله ی جدل ، مقولات را به عنوان طبقه بندی محمولات ، یعنی اقسام اوصافی که ما به وسیله ی آن ها درباره ی موجود و احوال آن – به عنوان امور واقعی – می اندیشیم ، عرضه میکند؛ مثلا درباره ی یک شی گاه میکنیم که جوهر است و گاه حکم میکنیم به گونه ای تعین جوهر؛ و تعینات جوهر 1 homonymes 2 synonymes 3 paronymes 4 subsitance همواره یکی از نه مقوله عرض است ؛ به عبارت دیگر ما شی را گاه با وصف «وجود فی نفسه » و «قائم به خود» لحاظ میکنیم ، و گاه با وصف «وجود لغیره » یعنی نحوه ی وجود جوهر.
" (ذبیحی، ١٣٩٢، ص ٤٧) در این مورد دکتر خوانساری رای خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس و علامه حلی را این گونه گزارش میدهد: "واضع منطق افتتاح این علم به ذکر اجناس عالیه کرده است که آن را مقولات عشر خوانند؛ و هر چند رای متاخران آن است که به سبب آنکه تعیین طبایع کلیات - چه جوهر و چه سافل - و اشارت به اعیان موجود است –چه جوهر و چه عرض – تعلق به صناعت منطق ندارد، و تحقیق مسایل این نوع بر منطقی نیست ، و اشتغال به این مباحث در منطق محض تعسف و تکلف باشد، اما شبهت نیست که صناعت تحدید و تعریف ، و اکتساب مقدمات قیاسات ، بی تصور مقولات –که اجناس عالیه اند- و تمییز هر مقوله از مقوله های دیگر ممتنع باشد؛ و نیز وقوف بر این فن اقتدار بر ایراد امثله و نظایر در هر مساله به سهولت که اسهل طرق ایضاح آن است ، فایده دهد.