چکیده:
کشورهای اسلامی در بخش کشاورزی خود با مشکلات و موانع متعددی روبرو هستند که توسعه این بخش را با چالشهایی روبرو کرده است. ازاینرو این کشورها علیرغم ظرفیتهای بالقوه طبیعی و انسانی، نتوانستهاند به جایگاه قابلتوجهی در بازار محصولات کشاورزی جهان دست یابند. این مقاله با استفاده از روش پیمایشی، بهدنبال شناسایی اصلیترین موانع توسعه بخش کشاورزی در کشورهای اسلامی میباشد و در این راه پس از شناسایی موانع مطرح شده در ادبیات موضوع، پرسشنامه طراحی شده و در میان 284 نفر از صاحبنظران حوزه کشاورزی در کشورهای اسلامی توزیع گردید. نتایج حاصل از بهکارگیری آزمون فریدمن حاکی از آن است که از بین موانع توسعه اقتصادی بخش کشاورزی، عقبماندگی صنعتی و فناورانه، ضعفهای ساختاری کسبوکارهای فعال در حوزه کشاورزی، مشکلات تحقیق و توسعه و بومیسازی دانش کشاورزی و عدم ورود به بازار جهانی دارای بیشترین اهمیت میباشد و کمبود نیروی انسانی ماهر در بخش کشاورزی کمترین تاثیر را بر توسعه اقتصادی کشاورزی داشته است.
Islamic countries have been confronted with various obstacles in the agricultural sector. This obstacles challenge the development of agricultural sector of these countries. though these countries have a large resource capacity and human potential, they have not has an appropriate situation in the agricultural product market. Using a survey method, in this article we show the main obstacle of Agricultural sector development. So we design a questionnaire and distribute it among 284 professionals who study the agriculture sector in the Islamic countries. The result of Friedman test show that the main obstacles are: industrial and technological underdevelopment of the sector, structural weakness in the agricultural business, R&D problem and lack of connection with global market. On the other hand lack of skilled labor has least importance in developing this sector.
خلاصه ماشینی:
نتایج حاصل از به کارگیری آزمون فریدمن حاکی از آن است که از بین موانع توسعه اقتصادی بخش کشاورزی، عقب ماندگی صنعتی و فناورانه ، ضعف های ساختاری کسب کارهای فعال در حوزه کشاورزی، مشکلات تحقیق و توسعه و بومیسازی دانش کشاورزی و عدم ورود به بازار جهانی دارای بیشترین اهمیت می باشد و کمبود نیروی انسانی ماهر در بخش کشاورزی کمترین تأثیر را بر توسعه اقتصادی کشاورزی داشته است .
- همکاری اندک میان دولت های اسلامی در حوزه کشاورزی: محمد بابللی (١٩٧٥) با نگارش کتاب «السوق الاسلامیة المشترکة » ضمن بررسی زمینه های بازار مشترک کشورهای مسلمان، مشترکات طبیعی و اقلیم های جغرافیایی مستعد را به عنوان مهم ترین زمینۀ توسعۀ کشاورزی در این کشورها معرفی کرده است (بابللی، ١٩٧٥؛ عقلاء، ٢٠٠٠).
در این زمینه ذکر این نکته ضروری است که اساسا فقدان تکنولوژی مناسب و عدم سرمایه گذاری برای جذب تکنولوژی موجب شده است مزیت رقابتی بخش کشاورزی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشورهای اسلامی تحت الشعاع قرار گیرد و این کشورها حتی در تولید محصولات کشاورزی نیز نتوانند با رقبای اروپایی خود رقابت کنند (کریمی، ١٣٨٦).
علاوه بر این با توجه به پویایی های اقتصاد مدرن و تغییرات سریع تکنولوژی و وجود رقابت جدی، عدم توجه به تحقیق و توسعه موجب عدم توسعه بخش کشاورزی کشورهای اسلامی شده است .
جمع بندی ظرفیت های بالقوه کشورهای اسلامی در حوزه کشاورزی، به سبب در اختیار داشتن زمین ، آب، نیروی انسانی و پیشینه تاریخی، موجب طرح این سؤال شده است که چرا این کشورها در توسعه بخش کشاورزی خود ناکام بوده اند.