چکیده:
در سالیان اخیر در ادبیات سیاسی و رسانهای کشورهای جهان, واژه پوپولیسم بهکرات مورداستفاده قرار گرفته است. با نظر به
وضعیت سیاسی اتحادیه اروپا نیز درمییابیم که پوپولیسم راست افراطی در اروپا گسترش یافته است. افزایش تعداد نمایندگان
احزاب پوپولیست راستگرا در پارلمانهای فرانسه, اتریش» آلمان و همچنین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تحت تاثیر راست
افراطی در آن کشورء شاهدی بر این مدعاست. در برخی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و اتریش» احزاب پوپولیست راستگرا
آنچنان بزرگ شدهاند که اساسا به آنچه در گذشته. احزاب فراگیر خوانده میشدندء شباهت یافتهاند. سوّال اصلی مقاله ما این
است که چه بحرانهایی موجب رشد پوپولیسم راستگرای آاروپایی شدهاند؟ چارچوب نظری مورداستفاده» نظریه بحران
اسپریگنز است زیرا این نظریهء دارای توانایی بالایی برای تفسیر و تبیین قدرتگیری احزاب پوپولیست راستگرا در آروپا
می باشد. فرضیه ماء این است که بحران اقتصادی در قالب بیکاری و رکود و بحران اجتماعی در قالب مهاجرت فیرقانونی دو
علت اصلی افزایش محبوبیت پوپولیسم راستگرا در میان اروپاییها و کسب رای آنهاست. نتیجه آن که راهحلهایی که احزاب
پوپولیست راستگرا برای مقابله با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی, ارائه میدهند. منطبق با راهحلهای توده مردم است و
همین مساله موجب قدرت گرفتن احزاب پوپولیست راستگرا شده است. روش تحقیق ما در این روش توصیفی -
تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
(اسپریگنز، ١٣٩٥) اهمیت این مقاله نیز در شناخت دلایل کسب قدرت سیاسی توسط جریانات پوپولیست راست گرای اروپایی میباشد زیرا امروزه یکی از خطراتی که دموکراسی را در سراسر دنیا و به ویژه اروپا تهدید میکند، خطر گسترش پوپولیسم و به ویژه پوپولیسم راست گرا میباشد؛ بنابراین ابتدا به شرح نظریه بحران اسپریگنز میپردازیم ، سپس دلایل رشد احزاب و گروه های پوپولیست 1 Populism 2 Jean–Marie Le Pen 3 Extreme right 4 Democracy راست گرا را در اروپا بر پایه این نظریه بررسی میکنیم و در پایان به نتایج قدرت گرفتن این جریان و ارائه راه حل های پیشنهادی برای مقابله با آن ها میپردازیم .
وجود بحران های اقتصادی و اجتماعی در اتحادیه اروپا نه تنها از طرف مدیران اتحادیه و رهبران کشورهای اروپایی، تحلیلگران سیاسی و توده های مردم تایید شده است ، بلکه احزاب سیاسی از جمله احزاب پوپولیست راست گرا و رهبران این احزاب نیز وجود این دو بحران را پذیرفته اند؛ اما موضوع اصلی در مرحله دوم ، دلایل بحران است .
از آن جا که احزاب و گروه های پوپولیست راست گرا ریشه بحران را صرفا مسائل ذهنی و فردی خود نمیدانند و آن ها را به عنوان واقعیت اجتماعی میبینند، پس علل بحران های ایجادشده را علل طبیعی نمیدانند بلکه آن ها را مصنوعی میدانند و معتقدند که این بحران ها ناشی از بیکفایتی دولت ها، سیاستمداران کشورهای اروپایی و مدیران اتحادیه اروپاست .
٥- نتیجه گیری نحوه قدرت گرفتن یا افزایش نفوذ سیاسی احزاب پوپولیست راست گرا در اروپا بر پایه نظریه بحران اسپریگنز و به صورتی که شرح داده شد، مشخص گردید اما نکته مهمتر راهکارهایی است که توسط این احزاب ارائه می شود.