چکیده:
امروزه گسترش ارتباطات در سطح جامعه جهانی توانسته است فواصل زمانی و مکانی را تا حد زیادی از
بین ببرد و برقراری ارتباط متقابل را برای افراد، گروهها و سازمان های مختلف ممکن سازد. بنابراین به دلیل
وجود برخی از مولفه ها، نظیر ناشناختگی و پیش بینی ناپذیری کنش های انسانی، لزوم وجود اعتماد و بررسی ریشه ها و عوامل بسترساز در پیدایش فرهنگ اعتماد در جامعه بیش از پیش احساس می شود. در
رویکردهای جدید جامعه شناختی، متغیرهای نرم به جای متغیرهای سخت و مبتنی بر سود و زیان، عقلانیت و معادله قرار گرفته اند، چنان که از اجتماعات امروزی به عنوان اجتماعات اخلاقی نام می برند. سه مولفه اساسی برای اجتماع اخلاقی وجود دارد: مولفه اول اعتماد، مولفه دوم وفاداری و مولفه سوم عبارت است از اتحاد و اتفاق نظر؛ هر سه این مولفه ها جنبه ای عاطفی، احساسی و ارزشی دارند و واجد بار عقلانی، مبتنی بر سود و زیان و مبادله ای نیستند بدون تردید سیاست گذاری و مدیریت شهرها بدون مشارکت مردم و به کارگیری روشه ای نوین مدیریت امکان پذیر نیست. شورای شهر یکی از نهادهایی است که با حضور نمایندگان شهروندان، مشارکت مردم را در سیاست گذاری و مدیریت شهری فراهم می کند. هدف اصلیمقاله، بررسی این موضوع است که آیا تفاوت معناداری بین اثربخشی شهرداری قبل و بعد از تشکیل شورای شهر وجود دارد یا خیر؟برای رسیدن به این هدف اطلاعات مورد نیاز طی یک پرسشنامه با چهل سوال بسته جمع آوری شد. جامعه آماری در این تحقیق شهروندان، کارکنان شهرداری و سازمان های
وابسته به آن در شهرستان لردگان به تعداد ١١٢ نفر است. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار آماری
SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از دید کارکنان، بین اثر بخشی شهرداری قبل و بعد از تشکیل شورا تفاوت معناداری وجود دارد؛ این در حالی است که شهرداران انتخابی شورا قوی تر بوده اند. از دید شهروندان بین اثربخشی شهرداری قبل و بعد از تشکیل شورا تفاوت معناداری وجود دارد
خلاصه ماشینی:
بدين منظور هدف اصلي تشکيل شوراي اسلامي شهر، پيشبرد سريع برنامههاي توسعه شهري از طريق همکاري و مشارکت مردم است به همين خاطر در ايران شوراها به عنوان يکي از نهادهاي نظارتي بر عملکرد بخش عمومي، فلسفه وجودي پيدا ميکند (پيرموذن:١٣٨١، ش٣٨).
در اين ميان رابطه شهروند (به مثابه يک خرده نظام شخصيت) با مديريت شهري در معناي عام و شهرداري در معناي خاص (به مثابه يک خرده نظام اجتماعي)، رابطهاي مبادلهاي است؛ براي حفظ سلامت، استمرار و اثربخشي اين مبادله هنجارها و به رويههايي نياز است که شالوده آنها را روابط مبتني بر اعتماد نهادي شکل ميدهد.
منظور از مديريت شهري در اين مقاله نظامي است متشکل از متوليان اداره امور شهر که در رأس آنها شهرداري تهران قرار دارد که فعاليتهاي شهر را سازمان ميدهد و به منظور انجام بهينه وظايف بر آنها نظارت دارد.
جايگاه ضعيف شهرداري در ساختار مديريت شهري، سبب ميشود حکومت مرکزي در اقدامات اين نهاد دخالت کند و مشکلاتي را در اداره امور شهر به وجود ميآورد و تأمين حقوق شهروندي و مشارکت شهروندان را با مشکل روبهرو ميسازد (ساندرس، ١٩٧٤: .
در نتيجه اين تغييرات شوراي شهر عمدتا به صورت نهادي با وظايف فرهنگي و اجتماعي درميآيد و در حوزه مديريت شهري فقط محدوده شهرداري را بر ميگيرد؛ همين اختيارات نيز با مداخلات برخي از مسئولان وزارت کشور و مسکن و شهرسازي غير مؤثر است.
بر اساس مدل مفهومي مورد نظر پژوهشگر عوامل تأثيرگذار بر اعتماد اجتماعي شهروندان نسبت به مديريت شهري تأکيد شده است.