چکیده:
تحرّی بهمعنای مخالفت کردن با حجت شرعی یا عقلی است بدون آنکه مخالفتی ۳۷
با واقع شده باشد. این مسئله از مقولاتی است که بسته به نوع نگاه به آن. دارای ماهیتی
متفاوت خواهد شد. اما چون در دانش اصول فقه به آن پرداخته میشود. در حکم آن
میان اصولیان اختلاف نظر وجود دارد. در این میان. محقق خراسانی قائل به حرمت آن و
استحقاق عقاب برای فردی است که این کار را انجام میدهد. وی برای اثبات نظر خود به
موارد و ادلهای چند استناد نموده و به مباحث دخیل در این بحث مانند عدم اختیاری بودن
فعل متجرّی» بررسی اختیاری بودن مقولة اراده یا عدم آن و بررسی فرب و بعد انسان نسبت
به ساحت مولا اشاره کرده است. در مقابل, امام خمینی با بررسی دقیق ماهیت تجرّی,
قائل به عدم حرمت و عدم استحقاق عذاب نسبت به متجری است و با این ملاک به نقد
دیدگاههای محقّق خراسانی پرداخنه است. در این نوشتار من پذیرش فقهی بودن ماهیت
تجرّی, با روش توصیفی تحلیلی. دیدگاه امام خمینی مورد تایید قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
برخلاف این دیدگاه، محقّق نائینی در این خصوص دو نظریه دارد: اول اینکه بحث در مسألهی تجرّی پیرامون این نکته است که آیا برای ادلهی احکام مثل «خمر بر شما حرام شد» اطلاقی هست که شامل موردی بشود که علم به خمریت هست؛ اما در واقع خمر نیست؟ مسأله در این صورت اصولی خواهد بود؛ زیرا بحث از اطلاق دلیل و عدم آن، از مسائل اصولی است.
امام با ردّ اصولی بودن تجرّی(موسوی خمینی، 1415، 1/48) در جایی دیگر فقهی بودن تجرّی را نیز ردّ میکند؛ زیرا تعلّق حکم شرعی به حرمت آن درست نیست؛ به این دلیل که فرض صحّت آن بواسطه ملاک و مناط جرأتی است که در معصیت حاصل میشود که البته در این صورت مستلزم عدم تناهی خواهد بود؛ یعنی لازم میآید که عبد مستحق عقوبات نامتناهی گردد(سبحانی، 1423، 2/299).
امام خمینی نسبت به این نظر محقّق خراسانی ایراد وارد میکند و مینویسد: «در این مطلب اشکال وجود دارد؛ البته نه از آن جهتی که برخی گفتهاند که التفات به علم از کاملترین نوع التفات است، بلکه خود التفات است و نیازمند التفاتی دیگر نیست (کاظمی، 1376، 3/45)؛ چرا که این سخنی خطابی است و قابلیت استماع را ندارد، بلکه به این دلیل که بداهت و وجدان شهادت میدهند که فرد قاطع، زمان قطع همۀ توجه خود را نسبت به «مقطوعبه» مبذول داشته است و قطع او بهنظر استقلالی بدون توجه به آن بوده و نظر به قطع بهصورت آلی و به واقع «مقطوعبه» بهصورت استقلالی میباشد (موسویخمینی، 1415، 1/48).