چکیده:
این نوشتار به جریانشناسی سلفیگری اختصاص دارد. به منظور انجام این مهم، ابتدا ریشهها و زمینههای تقسیمبندی سلفیان بررسی شده؛ سپس به تقسیمبندی جریانهای مرکزی سلفی پرداخته خواهد شد. در بخش نخست، منشا انشعاب و تقسیم سلفیان در سه حوزه سیاست، عقاید و روش شناسایی و به صورت مجزا بررسی میشود. در بخش دوم نیز، جریانهای سلفی در چهار گروه اصلی: تکفیری، جهادی، تبلیغی و سیاسی شناسایی و تقسیمبندی و هر جریان در ادامه تحلیل خواهد شد؛ همچنین در پایان، سعی شده است شیوه مراجعه مصلحان دینی به سلف و تفاوت رویکردهایی از این دست با جریانهای سلفی مصطلح بازخوانی شود.
خلاصه ماشینی:
هرچند در اندیشه های ابن تیمیه و ابن قیم نیز، رویکردهای سیاسی دیده میشود، اما معمولا حضور نشانه های سیاست عملی در حوزه سلفیگری به آغاز همکاری میان محمد بن عبدالوهاب و آل سعود نسبت داده میشود (محمد ابراهیم ، ۱۴۰۶ق : ۱۴۰-۱۴۱)؛ اگرچه نوع سیاست و سمت و سوی آن در دوران معاصر، با سیاست دوره محمد بن عبدالوهاب متفاوت است .
نباید فراموش کرد که سلفیگری ، نه تنها بدعت هایی در مبانی اعتقادی اسلامی به وجود آورده ، بلکه با تحریف دیدگاه های برخی اندیشمندان اسلامی، به آنان نیز جفا کرده است .
com//http: میرسد، این نوع موضع گیری گروه هایی چون هیأت کبار العلماء عربستان و لجنه الافتاء پیش از آن که همسان با عقاید آنان باشد، بیانگر اتخاذ یک استراتژی برای برون رفت از شرایط خاص امروز است ، اما همان گونه که تشریح شد، کم نیستند کسانیکه در جامعه دینی سلفیه ، از دیدگاه های افراطی این بینش به واقع روی گردانده اند و دیگر مانند اسلاف و هم کیشان خود، مسلمانان دیگر را کافر و مشرک نمی خوانند.
رشد و گسترش تفکرات شخصیت هایی همانند سلیمان بن عبدالوهاب و در عصر خود محمدبن عبدالوهاب ؛ همچنین اندیشه های شخصیت هایی همانند سیدابوالاعلی مودودی، «علی عبدالرزاق »، «سیدجمال الدین اسدآبادی» و «علامه اقبال »، منشأ تغییرات عمده ای در این بینش شده است ؛ اما در میان تمامی آن ها، شاید اندیشه های سید قطب (و پس از وی برادرش محمد قطب ) بیش ازدیگران بر نگرش سلفیه تأثیر داشته و وفادار مانده و شاگردان صادقی برایش بوده اند و برخی با انحراف از اندیشه های وی، به دامن فرقه گرایی افراطی افتاده اند.