چکیده:
تئوری بازی در حقوق بینالملل، یکی از دیدگاههای نو و بدیع در زمینه فلسفه حقوق بینالملل است. تفاوت این دیدگاه در آن است که بهجای نظریهپردازی صرف، به دنبال شرح منطقی و عملی قواعد و ساختارهای حقوقی بینالمللی است. در این دیدگاه برای استدلال علمی و بیان چارچوبهای نظری از قواعد تئوری بازی استفاده میشود. تئوری بازی اولین بار در سال 1944 از طرف ریاضیدان جان ون نیومن و با همراهی اقتصاددانی به نام اسکار مورگن اشترن در زمینه مسائل اقتصادی مطرح شد. ولی از آن زمان تا کنون بهتدریج وارد عرصههای علمی دیگر، ازجمله روابط بینالملل، جامعهشناسی و سایر رشتههای علمی نیز شده است. در سالهای اخیر و برای اولین بار در حقوق بینالملل، دو اندیشمند بزرگ، جک گلد اسمیت و اریک پاسنر با استفاده از این تئوری، چگونگی تشکیل و علت رعایت عرفهای بینالمللی را توضیح دادهاند. این امر بهعنوان رهیافت جدید، توجه محققین حقوق بینالملل را کاملا به خود جلب کرده است. این مقاله به دنبال توضیح ساختار حقوقی سازمان جهانی تجارت از منظر این تئوری است. نویسندگان بر این باورند که یافتههایشان به درک بهتر ساختار حقوقی این سازمان خواهد انجامید. به این منظور، ابتدا قواعد مورد نیاز تئوری بازی معرفی و مختصرا توضیح داده میشود و بعد از آن از منظر مطالب اشارهشده، موارد و موافقتنامههایی از مجموعه کل سازمان جهانی تجارت، بررسی و منطقی اثبات میشود که در حالت کلی قابل تسرّی به تمام ساختار حقوقی این سازمان است.
Game theory in international law is one of the innovative perspectives in the field of philosophy of international law. The disinctive nature of this perspective is that instead of merely theorizing، it has a goal to explain international rules and structure in a logical and practical manner. In 1944، in the field of economy، this theory was proposed for the first time by von Neumann، a mathematician، in partnership with Morgenstern، an economist. But since then، it has gradually entered into other academic fields such as international relations، sociology، etc. In recent years، for the first time in international law، two great researchers namely Jack L. Goldsmith and Eric A. Posner، applying this theory، have explained the manner of formation and due respect of international customs. In international law، this issue has been considered as a new approach and has successfully drawn attention to its own. In this article، it has been tried to analyze the legal framework of the World Trade Organization (WTO) from the perspective of this theory. It is believedthat our findings in terms of game theory help researchers to understand the framework of that organization more easily.The research methodology used in this article is analytical. For this purpose، the required rules from game theory are introduced and briefly explained and then from the perspective of what was said، we will survey a number of items and agreements from the total collection of WTO and will prove a logical stand that will be applicable to the whole legal framework of WTO.
خلاصه ماشینی:
به این منظور، ابتدا قواعد مورد نیاز تئوری بازی معرفی و مختصرا توضیح داده میشود و بعد از آن از منظر مطالب اشارهشده، موارد و موافقتنامههایی از مجموعه کل سازمان جهانی تجارت، بررسی، و منطقی اثبات میشود که در حالت کلی قابل تسری به تمام ساختار حقوقی این سازمان است.
واژگان کلیدی تئوری بازی در حقوق بینالملل، آزادسازی تجارت، تقلب در بازی آزادسازی تجارت، قالب رفتاری آزادسازی تجارت، ساختار حقوقی سازمان جهانی تجارت مقدمه امروزه برای دولتها اقتصاد و در کنار آن تجارت بینالملل، نهایت اهمیت را دارد.
توضیح این تئوری نشان میدهد که همه ساختار حقوقی سازمان جهانی تجارت، صرفا برای چارچوببندی بازی کسب سود و جلوگیری از تقلب بازیگران آن طراحی شده است.
از نظر نگارندگان، مهمترین دلیلی که باعث شده اسناد سازمان جهانی تجارت، هرچه بیشتر مطول و گسترده شود، وجود امکان تقلب بازیگران آزادسازی تجارت از طریق توسل به تفسیر یا سایر شیوههای تخطی از تعهدات است.
در این ارتباط لازم است اشاره شود که بر اساس اصل دولتهای کاملهالوداد، هر امتیازی که برای دولتهای دیگر در نظر گرفته میشود باید به تمام اعضای سازمان جهانی تجارت تسری یابد.
سؤالی که در این خصوص مطرح میشود این است که چرا اصول دولت کاملهالوداد و رفتار ملی در چارچوب حقوقی سازمان جهانی تجارت گنجانده شده است؟ واقعیت این است که دولتها برای نیل به عملکرد بهتر از طریق توسل به مزیت نسبی و افزایش تولید در سازمان جهانی تجارت، علاوه بر تمایلات مرکانتیلیستی خود، باید با لابی اعتراضات مخالفین داخلی آزادسازی تجارت نیز کنار بیایند.