چکیده:
بحث واژگان بیگانه در قرآن و ارتباط آن با اعجاز لفظی قرآن از مباحث مهم و اساسی میباشد. در این زمینه چهار دیدگاه میتوان بیان کرد که عبارتاند از:
1- دیدگاه مخالفان (منکران). 2- دیدگاه توارد لغتین. 3- دیدگاه موافقان. 4- دیدگاه جمع و میانه.
دیدگاه جمع و میانه که «ابوعبید قاسم بن سلاّم» آن را مطرح کرده در واقع میخواهد نظر استادش «ابوعبیده» را تعدیل کند لذا میگوید: به نظر من درست آن است که جمع میان دو قول را بر گیرم، یعنی این واژگان در اصل بیگانه هستند ولی عربها آنها را تعریب نموده از الفاظ بیگانه خارج نمودهاند، آنگاه قرآن نازل شده است پس هر کس بگوید این واژگان عربیاند درست گفته است و هرکس بگوید آنها بیگانهاند نیز درست گفته است. از میان دیدگاهها، دیدگاه موافقان (سوم) از همه دیدگاه برگزیده قویتر است.
خلاصه ماشینی:
با این همه عصبیت در میان آنان چگونه ممکن است در قرآن که مورد پذیرش آنان قرار گرفته غیرعربی وجود داشته باشد؟ وجود واژگانی بیگانه در قرآن برای آنها یک بهانهای بود تا قرآن را انکار کنند و بگویند چون ما این را نمیفهمیم قبول نمیکنیم و شاید گفته طبری در ذیل تفسیر «زخرف/3» اشارهای به این مطلب باشد وی میگوید: ما قرآن عربی را به زبان عربی نازل کردیم زیرا انذار شوندگان (در مرحله اول) از قوم محمد و عرب بودند با این سبب که در معانی قرآن و پند و اندرزهایش تعقل کنند.
5-2- ابن جریر طبری میگوید آنچه از «ابن عباس رضی الله عنه» و دیگران در تفسیر برخی از واژههای قرآن آمده است که آنها فارسی یا حبشی یا رومی و نبطی بوده است چیزی جز توارد و توافق دو لغت (زبان) نیست و نیز میگوید: واژهایی در زبانهای مختلف یافت میشود که از جهت لفظ و معنی یکی هستند نهایت امر این است که یا مردم یا آنها آشنا نیستند و یا آن واژه کاربرد ندارند (طبری، ج1 ص9).
8- دیدگاه جمع و میانه عدهای دیگر جمع بین قول موافقان و مخالفان را اتخاذ نمودهاند از جمله «اوعبید قاسم بن سلام» وی در این باب میگوید: به نظر من، درست آن است که جمع دو قول را برگیریم؛ ابن واژگان در اصل عجمی هستند - چنان که فقها گفتهاند- ولی در بین عربها هم واقع شده و آنها با زبان خود آنها را تعریب نموده و از الفاظ بیگانه آنها را به الفاظ خود تغییر دادهاند.