نویسنده: بهشتی، احمد؛
پاييز 1383 - شماره 51 (11 صفحه - از 21 تا 31)

"در بعد اقتصاد آیا جهانی شدن یک مفهوم اقتصادی است؟ آیا جهانی شدن، به جهانی شدن اقتصاد و تحول در حمل و نقل و شبکه ارتباطات و توسعه صادرات و واردات و توسعه تجارت آزاد و نظام سرمایهداری ختم میشود؟ آیا جهانی شدن، به این معنی است که آنچه در قرن بیستم آغاز شده و در قرن بیست و یکم استمرار یافته، دولتها را ملزم میکند که بدون توجه به اقتصاد جهانی، برای مسائل داخلی خود برنامهریزی نکنند و همواره برنامههای اقتصادی خود را تحت الشعاع اقتصاد جهانی قرار دهند؟ آیا همین اندازه که اقتصاد سرمایهداری مرزها را درنوردیده و نظام بانکی زاییده از آن، دنیا را مسخر کرده، در جهانی شدن، کافی است؟ اگر جهانی شدن اقتصاد، توأم با استعمار ملتها و استثمار مستمندان و استضعاف درماندگان و استحمار مردم عقب مانده و ناتوان نباشد، یک امر طبیعی است؛ چرا که گسترش تولیدات صنعتی و افزایش محصولات کشاورزی و لزوم تعامل ملتها و داد و ستد انسانها ایجاب میکند که نهادهای اقتصادی به جای این که بومی و منطقهای عمل کنند، فرامنطقهای و قارهای و جهانی عمل کنند. (9) آیا سدی همچون سد ذوالقرنین قرآنی که پیشروی و چپاولگری و مرزشکنی قوم یأجوج و مأجوج(10) را که گویا همان قوم مغول بوده(11) مهار کرد، وجود دارد که این یأجوج و مأجوج زمان را سر جای خود بنشاند و خود با نفوذ معنوی در دل ملتها و نژادها و اقوام گوناگون با رنگها و زبانهای مختلف، انسانها را در زیر یک پرچم گرد آورد و جهان تک قطبی را با پرچم واحد و دولت واحد و نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وحد و فرهنگ واحد پدید آورد و با یک مدیریت عالی و کامل و پیشرفته، عدالت و آسایش را برای همگان فراهم سازد؟ امروز امر عجیبی اتفاق افتاده است."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)