چکیده:
دانش سیاسی و مدیریت در منظومه علوم حکمرانی از جایگاه ویژه ای نسبت به سیاست گذاری
عمومی ناظر به انسان، جامعه و محیط زیست برخوردار هستند. دانش سیاسی تامین کننده گزاره های
دانشی سیاست گذاری عمومی در سطح حاکمیتی و مدیریت تامین کننده گزاره های دانشی آن در سطح
اجرایی هستند. سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان در مرحله اول نیازمند شناخت مناسب به منظور وضع
قوانین کارآمد در جامعه بوده و در مرحله دوم نیازمند شناخت سودمند به منظور اجرای موثر این قوانین در
زندگی جمعی هستند. این شناخت دوگانه از طریق دانش سیاسی و مدیریت بهدست می آید. پژوهش
« صالح » حاضر، ضمن تبیین جایگاه این دو دانش در منظومه علوم حکمرانی، از ضرورت ایده حکمرانی
سخن می گوید. طرح این ایده، به نوبه خود، توجه به دو دانش فلسفه سیاسی و فقه سیاسی در کنار علم
سیاست و جامعه شناسی سیاسی و دانش مدیریت اسلامی در کنار علم مدیریت را ضروری می گرداند.
بخش های پایانی مقاله، عهده دار تبیین جایگاه این دانش ها در منظومه علوم حکمرانی به منظور تحقق
ایده حکمرانی صالح است.
خلاصه ماشینی:
از این دیدگاه ، مدیریت عبارت است از: عمل توازن بین فعالیت های مختلف شرکت شامل کاهش فعالیت ها و افزایش فعالیت ها، حذف فعالیت های زائد و ساختن فعالیت های مرتبط به طور هم زمان و انجام کارهای بیشتر در زمینه های جدیدی با منابع کمتر (کاتلر، ١٣٨٥) مدیریت بر اساس این تلقی، خود یک فعالیت است که به موجب آن فعالیت های یک واحد در حالت توازن قرار میگیرد و آنگاه که از این منظر به مدیریت به مثابه یک دانش نگریسته شود، مدیریت اصول و قواعد هماهنگ کننده فعالیت واحدها را در اختیار میگذارد و درنهایت در برخی دیگر از تعاریف جامع تر علاوه بر نکات یادشده در تعاریف بالا، به جهت گیری ارزشی مدیریت نیز توجه شده است .
انسان ها در زندگی جمعی از حقوق خاصی برخوردار هستند و تنظیم روابط اجتماعی و فرهنگی آن ها مستلزم نوعی سیاست گذاری است ؛ بر این اساس ، حکمرانی در جامعه با دانش هایی همچون ، حقوق ، علوم اجتماعی، جغرافیای انسانی و شهری، اقتصاد، معماری و شهرسازی، علوم دینی (الهیات )، زبان و ادبیات ، علوم رفتاری و مدیریت ، ارتباط تنگاتنگی برقرار میسازد.
پرواضح است همان طور که جامعه شناسی سیاسی می تواند با دراختیارقراردادن گزاره های دانشی ناظر به چگونگی حکمرانی خوب در سطح حاکمیتی نقش مناسبی ایفا کند، فلسفه و فقه سیاسی نیز می توانند با دراختیارقراردادن گزاره های دانشی خود نسبت به جهت گیری حکمرانی به سوی هنجارهای عقلی و شرعی نقش منحصربه فردی را ایفا کند؛ بنابراین افزودن قید صالح به حکمرانی، توسعه ای در دانش سیاسی موردنیاز حکمرانی را ضروری می گرداند.