چکیده:
<span lang="FA">امر سیاسی، مفهوم متعارضی است و زمانی که به رابطه متقابل انسان و سیاست (انسان شناسی سیاسی) میاندیشیم، متعارضتر مینمایاند! از این رو، نوشتار حاضر تلاشی برای نقد روابط متضاد امر سیاسی و انسان سیاسی و ارائه نگاه جدید به آن است. در نیل به این هدف، عرضه تعریف از امر سیاسی و انسان سیاسی به گونهایی که راه را برای تبیین از انسان خطرناک، انسان خنثنی و انسان فعال، همواره کند، اجتناب ناپذیر است. امر سیاسی که بدون انسان، قدرت و دولت، <span> </span>معنا نمییابد پس از طی وضع طبیعی هابزی و وضع مدنی روسویی میل به وضع اخلاقی اشمیتی نهاده است اما هنوز نمیتوان از آینده تثبیت شده آن سخن گفت. مقاله بر این نکته جدید پای میفشارد که انسان سرگشته از وضعهای گذشته در میلی که در او به سوی وضع اخلاقی معاصر پیش آمده، تنها تعریفی مبهم از آن در ابعاد نظری قابل عرضه است اما این ابهام، مانع از اندیشیدن درباره آن نشده است. </span>
خلاصه ماشینی:
در واقع، تا زمانی که دولت انحصار قدرت را در اختیار دارد، امر سیاسی چیزی فراتر از دولت نیست البته در این معنا، نباید دولت و جامعه را دو چیز مجزا دانست که یکی بر فراز دیگری قرار دارد بلکه دولت، جامعه را در درون خود دارد از این رو، آن چیزی که به دولت تعلق دارد، امور اجتماعی به شمار خواهد آمد و امور برآمده از دولت نیز، در قلمرو اجتماعیات قرار میگیرد.
در واقع، دشمن و دشمنی وجود دارد و وجود آن دو، اصلا خیالی نیست، تنها از دریچه اخلاقی میتوان گفت دشمن و دشمنی، وجود ندارد و لذا نمیتوان آرزو کرد دنیای امروز و فردای ما بدون تضادهای دوست و دشمن باشد و نمیتوان امید داشت که روزی منازعه از جهان رخت بربندد و آسایش و آرامش جای آن را بگیرد لذا، در تعریف امر سیاسی باید بر روی واقعیتهای محیط پیرامونی تمرکز کرد از این رو، منطقی است که دول در سطح جهانی و احزاب در سطح ملی خود را بر پایه قاعده دوست و دشمن دستهبندی کنند.
(اشمیت، 1395: 47-59) تقابل در امر سیاسی، چون جنگ از قواعد خاص برخوردار نیست اما اگر تقابل به حدی برسد که بتوان بر پایه آن، دو گروه دوست و دشمن را تشخیص داد یا بتوان بر شکلگیری این گروهبندی مهر تأیید زد، امر سیاسی اتفاق افتاده است حتی اگر یک جماعت دینی که علیه جماعت دینی دیگر میجنگد یا در موضع جنگ، قرار میگیرد، یک امر سیاسی واقع شده است.
(بیات کمیتکی، بالوی و عسگرزاده مزرعه، 1395: 25) انسان در وضع طبیعی اشمیت به وضع مدنی گره میخورد و از این رو، با دولت مواجه است و دولت در مرکز امر سیاسی قرار دارد.