چکیده:
دهههای1330 تا1360ش، از دورههای عطف سیرهنگاری و بازخوانی زندگانی رسول الله در جامعه ایران شیعی است. تحقیقات علمی در دوره ماصر دین را امری فوق طبیعی نمیدانست به همین رو سیرهنگاریهای سنتی به جهت آمیخته بودن با خرافات و آراء کلامی، پاسخگوی نیازهای آن دوره نبود. بر همین اساس سیرههای متعددی در این دوره نوشته شد که مهمترین رویکرد آنها دنیوی ساختن دین و ظهور دین اسلام بود. در این میان، زریابخویی، متفاوت با معاصرانش و متناسب با نیازهای روز به نگارش سیره پیامبر پرداخت است. این پژوهش برآن است تا با بهره بردن از رهیافت معناکاوی، هدف و شیوه خاص تاریخنگاری زریاب در سیره رسول الله را تبیین نماید. در این بررسی نشان داده شد که زریاب دو دیدگاه مخالف یعنی عقیده به امر لایتغیر و تاریخیگرایی غربی را در هم آمیخت و با برقرار کردن نسبتی خاص میان امر قدسی و امر تاریخی، به بومی سازی تاریخنگاری غربی پرداخته است. او با توجه به بر الهی بودن نبوت رسول الله با بهرهگیری از روشهای علمی و عقلی، برخی از روایتهای زندگانی رسول الله را به روش تاریخی مورد بررسی قرار داد و به نقد و ردّ برخی مشهورات و خرافات راهیافته به سیره نبوی پرداخت.
خلاصه ماشینی:
در نگاه اول ، به نظر میرسید این اثر نیز هماننـد فـراوان کتـاب هـایی باشـد کـه در زمینـۀ زندگانی حضرت محمد نگاشته شده است و احتمالا تفاوت چندانی بـا دیگـر متـون مشابه نداشته یا در بهترین حالت ، هم تراز آثار دانشگاهی دیگـری همچـون کتـاب هـای فیاض ، شهیدی، و زرین کوب باشد، اما قسمت آغازین کتاب (پیش گفتار)، تفاوت هـای ویژة آن را آشکار میسازد.
به نظر میرسد تحت تأثیر این فضا و نیز در واکنش به بحث هـای داغ روشن فکران دهۀ ١٣٦٠ بود که زریاب به نگارش کتاب سیرة رسول الله پرداخت .
او در ابتـدای پیش گفتار، به تصمیم عده ای از دوستان خود برای تألیف یک دوره کتاب در شرح حال پیامبر و ائمه اشاره کرده که هدف همۀ آنها «به نحـوی پاسـخگویی بـه نیازهـای عصر ما و اجابت درخواست های فکری و معنوی مردم زمان ما» بوده است .
شـاید زریـاب هدف بلندپروازانۀ دیگری هم داشته است ؛ نقد آفت هایی که سیره های نخسـتین بـه آن مبتلا بودند و نیز تأکید بر لزوم استفاده از روش های تاریخ علمی و اتخاذ نگاه طبیعـت گرایانه در نگارش سیره ای که نیازهای عصری را پاسخ میداد، همگی میتوانست سیرة زریاب را بدیلی قدرتمند برای سیره های پیشین سازد.
اما در این کلان نگری، بـرخلاف مستشـرقان ، سـیر طبیعـی ظهور رسالت پیامبر ، را نه در ارتباط با حلقۀ یهودیت و مسیحیت ، کـه در پیونـد بـا روند طبیعی تاریخ عصر جاهلیت عربستان و آمادگی محیط اجتماعی و معنوی آن برای پذیرش یک دین جدید الهـی، در نظـر مـیگرفـت (زریـاب ، سـیرة رسـول الله ، ٨٥).