چکیده:
امروزه در جامعۀ ما بهدلیل تغییرات گستردۀ اجتماعی، مقولۀ ارث مسائل متعددی بههمراه دارد که یکی از آنها اختلافات ارثی است. استمرار اینگونه از اختلافات سبب میشود تعاملات اجتماعی آشتیناپذیر در بین وراث برقرار شود و خسارتهای جبرانناپذیری به سرمایۀ اجتماعی نظام خانواده و خویشاوندی وارد سازد. این مقاله با اتخاذ رهیافتهای کیفی و با استفاده از دیدگاههای مشارکتکنندگان پژوهش - که همگی ساکن شهر رشتاند – به این پرسش اساسی پاسخ میدهد که آشتیناپذیری بین وراث، چه آثار و پیامدهایی دارد. نتایج نشان میدهد روند آشتیناپذیری بین وراث پیامدهای مخربی دارد؛ بهطوریکه با ازبینبردن همدلی و محبت در نظام خانواده و خویشاوندی، سبب فرسودگی سرمایۀ اجتماعی نهاد خانواده میشود؛ نهادی که سهم تعیینکنندهای بهعنوان منبع تولید و تقویت سرمایۀ اجتماعی هر جامعه دارد؛ بهطوریکه درصورت فرسایش سرمایۀ نهاد خانواده باید انتظار فرسایش و اختلال در سرمایۀ اجتماعی در سطح جامعه را نیز داشت.
Today, in our society, due to widespread social changes, inheritance can have many issues. One of the issues that we face in our society with regard to the phenomenon of inheritance is the formation of inheritance disputes. Such disagreements, in the event of continuity in the family and kinship system, create an irreconcilable social interaction among the heirs, and ultimately make irreparable damage to the social capital of the family and kinship system. By adopting qualitative approaches and using the views of the research collaborators who were all in Rasht, this article seeks to answer the fundamental question of what effects and consequences are implausible between heritage? The results of this research show that the process of inertia between the heirs is unprovoked and has devastating consequences, which by eliminating empathy and affection within the system of family and kinship, which is, in the first instance, erosion of the social capital of the family institution. An institution that has a decisive role as the source of production and the strengthening of the social capital of every society. In the event of the erosion of capital, the institution of the family should expect the erosion and disruption of social capital at the community level.
خلاصه ماشینی:
نکتۀ مهم اينجاست که راهکارهايي که در نظام ديني براي ارث مهيا شده ، پيوسته به دنبال تحکيم بنيان هاي نظم اجتماعي است ، اما با رجوع به دادگاه ها و شوراهاي حل اختلاف ، به وضوح مي توان گفت يکي از مهم ترين تقابل هاي اجتماعي در سطح جامعه ، نزاع هاي حاصل از ميراث درگذشتگان است که گاهي دايرة اختلافات آن ها به نسل هاي ديگر نيز سرايت کرده است .
به طورکلي، اين پديده مسائل و سؤالات اساسي زيادي را به ذهن متبادر ميسازد؛ براي نمونه ميتوان اين سؤالات را مطرح کرد: با توجه به روشن بودن قوانين ارث در نظام اسلامي و قوانين کشور، چرا دايرة اختلافات ارثي همچنان گسترده تر ميشود؟ چرا مباحث حقوقي در اين زمينه پيوسته افزايش پيدا ميکند؟ چرا وقتي ميتوان در سايۀ آرامش و گذشت برحسب حقوق معين شده در احکام ديني و قوانين جاري کشور، سهم الارث را دريافت کرد، عده اي با لجاجت وصف ناپذير، فرايندهاي آشتيناپذيري را در اين زمينه گزينش ميکنند؟ چرا در خانواده به عنوان امن ترين نهادي که نزديک ترين روابط اجتماعي در آن رخ ميدهد، اختلافات ارثي زمينۀ بياعتمادي و زوال سرمايۀ اجتماعي را شدت ميبخشد؟ نگاهي به فضاي مفهومي و خاستگاه پديدة ارث با رجوع به متون مختلف علمي و ديني، حتي در قوانين موضوعه ، غالبا از مفهوم ارث تعريف روشني دريافت نميشود.
مشخصات مشارکت کنندگان پژوهش رديف جنسيت سطح تحصيلات سن (رجوع شود به تصویر صفحه) يافته هاي پژوهش يافته ها گواهي ميدهد که تعاملات اجتماعي آشتيناپذيرانه در بين وراث براي دسترسي به اموال درگذشتگان ، به سرعت در سطح جامعه و خانواده در طبقات گوناگون اجتماعي در حال افزايش است و با سرعت وصف ناپذيري زمينه هاي کاهش سرمايۀ اجتماعي را فراهم آورده است .