چکیده:
در بررسیهای ادبی زبانها، پژوهشهایی درباره هماهنگی لفظ و معنا به ویژه در شعر و نظم صورت گرفته است. پژوهشهای مشابهی در زمینه زبان قرآن نیز انجام پذیرفته، اما آنچه کمتر بدان توجه شده است، نقش فیزیک حروف در معنادهی عام و بررسی اشتراکات موجود در این زمینه در میان برخی زبانها و نیز تنبه به نقش فطرت انسانی به عنوان پایه مشترک ادراک در این زمینه است.
مقاله حاضر، از قرآن کریم به مثابه کتاب فطرت انسانی سخن میگوید و معنادهی آوایی آن را برای مستمعان زبانهای مختلف مورد توجه قرار میدهد. در تحقیق حاضر، ارتباط فیزیک صوت و معنای آن مورد بررسی قرار میگیرد و با نمونههایی از آیات و عبارات قرآن و زبانهای دیگر تطبیق داده میشود. مقاله در پایان، انجام تجزیه و تحلیل علمی صوت قرآن و سنجش دادههای به دستآمده در معنادهی قرآن را پیشنهاد میکند.
خلاصه ماشینی:
حضور این حرف در واژگانی که به مقولات زبان و دستگاه تکلم مرتبطاند، مشهود است: نمونههای قرآنی: «قول، کلم، لفظ، لسن، لحن، لعب» (مرتبط با لعاب و آبی که از دهان میریزد)، «لعن، لغو، لهب، لهث، لظی، لقف، لقم، لمز، لوم، لیی»، در استعمالاتی همچون: ـ ( أولئک الذین یعلم الله ما فی قلوبهم فأعرض عنهم وعظهم وقل لهم فی أنفسهم قولا بلیغا( (نساء/ 63)؛ ـ ( ورسلا قد قصصناهم علیک من قبل ورسلا لم نقصصهم علیک وکلم الله موسی تکلیما( (نساء/ 164)؛ ـ ( ولو نشاء لأریناکهم فلعرفتهم بسیماهم ولتعرفنهم فی لحن القول والله یعلم أعمالکم( (محمد/ 30)؛ ـ ( ولا تقولوا لما تصف ألسنتکم الکذب هذا حلال وهذا حرام لتفتروا علی الله الکذب إن الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون٭ متاع قلیل ولهم عذاب ألیم( (نحل/ 116ـ117)؛ ـ ( إذ تلقونه بألسنتکم وتقولون بأفواهکم ما لیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهو عند الله عظیم٭ ولولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا أن نتکلم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم( (نور/ 15ـ16)؛ ـ ( ولا تلمزوا أنفسکم( (حجرات/ 11)؛ ( ویل لکل همزة لمزة( (همزه/ 1)؛ ـ ( انطلقوا إلی ظل ذی ثلاث شعب٭ لا ظلیل ولا یغنی من اللهب( (مرسلات/ 30ـ31)؛ ـ ( سیصلی نارا ذات لهب( (مسد/ 3)؛ ـ ( من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعنا وعصینا واسمع غیر مسمع وراعنا لیا بألسنتهم وطعنا فی الدین ولو أنهم قالوا سمعنا وأطعنا واسمع وانظرنا لکان خیرا لهم وأقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یؤمنون إلا قلیلا( (مائده/ 46)؛ عربی: لدغ، لسع، لهج؛ فارسی: لب، لپ، گلو، لاف، لیسیدن؛ فرانسه و زبانهای اروپایی: لهات، اپیگلوت؛ Langue, parler, hurlerblaze Logos, Locution, eloquence, از ریشۀ clamare (لاتین) مشتقات فراوانی در زبانهای مختلف اروپایی، همگی مرتبط با مفهوم کلام و سخن پدید آمده که از جملۀ آنها موارد ذیل تنها در زبان فرانسه است: clamer (فریاد کشیدن، اعلان و اظهار چیزی از طریق فریاد و نیز شکایت کردن)؛ déclamer (دکلمه کردن سخن و شعر و مانند آن و در ذم کسی یا چیزی حرف زدن)؛ réclamer (استدعا کردن، درخواست کردن، اعتراض کردن)؛ proclamer (رسما اعلام کردن، با صدای بلند اعلام کردن، بیگناهی خود را فریاد زدن)؛ acclamer (هلهله کشیدن، غریو شادی برآوردن به طور دستهجمعی)؛ exclamer (از شدت شادی و شگفتی فریاد کشیدن).