چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی استفاده از رویکرد آموزش ترکیبی در طراحی برنامهدرسی نظام آموزش عالی ایران بوده است. برای ارائه الگوی طراحی برنامهدرسی آموزش ترکیبی از روش پژوهش داده بنیاد استفاده شده است. هدف روش پژوهش داده بنیاد خلق و نقد طرحوارههای مفهومی است که ماهیت بنیادی و ساختار پدیدهها و فرایندهای برنامهدرسی را قابل فهم کنند؛ بنابراین، پس از تبیین مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران درباره طراحی برنامهدرسی آموزش ترکیبی و نظریه یادگیری سازندهگرایی اجتماعی، مفاهیم و مؤلفههای اساسی یا همان منطق طراحی برنامهدرسی شناسایی شد و در نهایت، ویژگیهای عناصر برنامهدرسی بر اساس منطق برنامهدرسی، ارائه شده است. در زمینه طراحی الگوی طراحی برنامهدرسی در نظام آموزش عالی، منطق طراحی برنامهدرسی با درنظرگرفتن کانون تمرکز رویکرد آموزش ترکیبی و شاخصههای نظریه یادگیری سازندهگرایی اجتماعی، ارائه شده است، بر اساس دلالتهای مورد نظر در زمینه منطق طراحی برنامهدرسی، ویژگیهای عناصر برنامهدرسی مبتنی بر آموزش ترکیبی برای نظام آموزش عالی استخراج شد و در نهایت اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحبنظران بررسی شد و مورد تأیید قرار گرفت
خلاصه ماشینی:
واژههای کلیدی: آموزش ترکیبی، آموزش عالی، طراحی برنامهدرسی، سازندهگرایی اجتماعی Design blended learning curriculum for higher education based on the akker pattern ali akbar ajam assistant profesor payame noor university, iran.
Keywords: blended learning, higher education, curriculum design, social constructivism مقدمه با توجه به پیشرفتهایی که در زمینه فنآوریهای آموزشی بهوقوع پیوسته و جاذبههایی که یادگیری برخط برای افراد و مؤسسات آموزشی ایجاد کرده است، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در کشور ما و بهخصوص نظام آموزش عالی، به سمت استفاده و کاربرد یادگیری برخط حرکت میکنند.
بر این اساس، افرادی مانند شارپ، بنفیلد، روبرتس و فرانسیس (Sharpe, Benfield, Roberts & Francis, 2006)، لیتلجان و پگلر (Littlejohn & Pegler, 2007) و گاریسون و وگان (Garrison & Vaughan, 2008) اظهار میدارند که برنامهدرسی مبتنی بر آموزش ترکیبی، بازطراحی کردن علمی و اصولی دورههای یادگیری دانشگاهی است نه تلفیق ساده فناوریهای برخط در دورههای سنتی.
تفاوت در طراحی برنامهدرسی دانشگاه تلفیقی با دانشگاه حضوری باعث شده تا افرادی همچون کرس و وایت (Kerres & Witt, 2003)، هانگ و زو ( Huang, 2005&Zhou ) و گئورگ-والکر و کیف (George‐Walker & Keeffe, 2010)، هویکبوزیک، مورنار و بوتیکی (Hoic-Bozic, Mornar, 2009&Boticki )، به لوس، گویر و آلیس (Bliuc, Goodyear & Ellis, 2007) و لوپزپرز، پرزلوپز و رادریگوزآریزا (López-Pérez, & Pérez-López & Rodríguez-Ariza, 2011)، بیان کنند که تصمیمهای لازم درباره ویژگیهای خاص عناصر، نحوه ترکیب و ارتباط بین آنها در مراحل طراحی، تدوین و اجرای برنامهدرسی مبتنی بر آموزش ترکیبی باید بهدقت مورد توجه قرار گیرد.