چکیده:
«حدیث افتراق امت» در اکثر جوامع روایی مذاهب نقل شده است که بیانگر اصل افتراق و تعدد فرقههای موجود در میان امت اسلامی است. در برخی طرق این روایت عبارتهایی نقل شده است که مورد تمسک وهابیان قرار گرفته است. آنان با دو قید «کلّها فی النار الا الواحدة» و «ما انا علیه و اصحابی» اقدام به مشروعیتبخشی به منهج سلف کردهاند و پیروان این منهج را جزء فرقه ناجیه میخوانند و سایر طوائف اسلامی را که بر اساس این منهج عمل نکردهاند، کافر و گرفتار عذاب دوزخ میدانند. در این مقاله با بررسی سندی و دلالی حدیث افتراق، به این نتیجه رسیدهایم که بند اضافی در حدیث افتراق، نهتنها از حیث سندی مورد نقد است، بلکه از حیث دلالی نیز مدعای وهابیان را نمیتواند به اثبات برساند.
خلاصه ماشینی:
وهابیان با استناد به حدیث افتراق، خود را فرقۀ ناجیه معرفی میکنند و سایر مسلمانان را با اینکه اهلتوحید، قبله و معتقد به نبوت پیامبر$ هستند، تکفیر میکنند؛ به همین منظور، بررسی سندی و دلالی این حدیث امری ضروری است.
حدیث مورداستناد سلفیها طریقی است که ترمذی در سنن الترمذی از عبدالله بن عمر نقل میکند که پیامبر$ فرمودند: و إن بنی إسرائیل تفرقت علی ثنتین و سبعین ملة، و تفترق أمتی علی ثلاث و سبعین ملة، کلهم فی النار إلا ملة واحدة، قالوا: «و من هی یا رسول الله؟ قال: ما أنا علیه و أصحابی»؛ همانا بنیاسرائیل به 72 فرقه تقسیم شدند و امت من نیز به 73 فرقه تقسیم میشوند که تمامی آنها غیر از یک فرقه، در آتش جهنم هستند.
با توجه به مطالب مطرحشده، بهدلیل جرح راویان حدیث افتراق، تمسک به این روایت قابلخدشه است و نمیتواند مثبت ادعای سلفیان در حجیت فهم سلف و تکفیر سایر مسلمانان باشد.
دلالت روایت سلفیان با استناد به دو عبارتی که در طریقی خاص از حدیث افتراق وجود دارد، بهدنبال اثبات حجیت فهم سلف و تکفیر سایر مسلمانان هستند؛ ازاینرو، لازم است که مدعای آنان راجع به این دو مسئله بر اساس این طریق از حدیث مورد ارزیابی قرار گیرد.
آنان در حالی به این عبارت روایت استناد میکنند که دارای اشکالاتی است: اشکال اول: حدیث افتراق صرفا مثبت حجیت فهم صحابه است و راجع به تابعان و تابعان تابعان ساکت است.
9. ابنعدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1418ق.