چکیده:
واژه جهل در لغت مقابل علم بوده و از منظر برخی از لغتپژوهان در مقابل حلم قرار دارد، ولی در اصطلاح آیات قرآن در مقابل عقل به کار رفته است. قرآن کریم در عبارات متعددی به مذمت جاهلان پرداخته است و آن را منشاء بسیاری از گرفتاریهای انسانی میداند که اگر به درستی درمان نشود، موجب تباهی فرد میشود. اینکه مصادیق جاهلان در قرآن کداماند و قرآن کریم چه راههایی را برای مبارزه با آن بیان نموده است، از جمله مسائلی است که در این تحقیق به آن پرداخته میشود. از بررسی آیات مربوط به جهل چنین به دست میآید که جهل با کلماتی چون علم، حلم و عقل تقابل معنایی دارد و شهوتپرستان، مسخرهکنندگان، بتپرستان، ظالمان، لجاجتکنندگان، دارندگان سوءظن به امر خداوند، خودنمایان و گناهکاران از مصادیق جاهلان در قرآن معرفی شدهاند. از شیوههای مبارزه با جاهلان میتوان به مواردی چون تحقیق و تبیین، کنترل هوی و هوس، تواضع و فروتنی، صبر و تسلیم نشدن در برابر انحرافات اشاره نمود.
خلاصه ماشینی:
(طوسی، بیتا: 3، 146) علامه طباطبایی بر آن است که جهل ذاتا در مقابل علم قرار می گیرد، اما چون آدمیان از یک طرف رفتار خود را ناشی از علم و اراده میدانند و از طرف دیگر معترفاند که رفتار ناپسند و گناهانی که به دلیل تسلیم شدن به هوای نفس، از آن سر زده، ناشی از فقدان آگاهی و عدم حضور عقل تشخیصدهنده حسن و قبح است، به این سبب به این اشخاص در عرف آنان جاهل گفته میشود؛ چرا که علم و اراده آنها در احتراز از اعمال ناپسند مؤثر نیست.
چنین کسی را هم جاهل میگویند با اینکه علم به حرام بودن آن کارها دارد و لیکن حقیقت امر برایش پنهان است؛ زیرا اگر به معنای اول یعنی نادانی میبود و آن عمل سوء که در آیه آمده، حکم یا موضوعش برای آنان مجهول بود، دیگر ارتکاب آنها معصیت نمیشد تا محتاج به توبه و آمرزش و رحمت باشند.
(طباطبایی، 1375: 11، 207) 3ـ ﴿قال هل علمتم ما فعلتم بیوسف واخیه اذ انتم جاهلون﴾؛ (یوسف) گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرانش چه کردید، آنگاه که نادان بودید؟ (یوسف/89) جهل در این آیه نیز به معنای ندانستن نیست، بلکه غلبه هوسها و نوعی بیتوجهی است و انسان گناهکار هر چند عالم باشد، جاهل محسوب می شود؛ چون به عاقبت عمل خویش توجه ندارد و آتش دوزخ را برای خود میخرد.