چکیده:
یکی از شاخه های نقد ادبی، روایتشناسی و بررسی دستور زبان حاکم بر روایتهای داستانی است. از ویژگیهای بارز قرآن استفاده از عناصر روایت در پردازش داستان است. هدف این پژوهش، تحلیل شیوه روایی داستان زندگی حضرت یوسف(ع) با استفاده از نظریه «ژپ لینت ولت» فرانسوی است که بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار و نوع روایت میپردازد. در این شیوه با توجه به ناهمسانی عملی میان راوی و کنشگر، دو شکل اصلی روایتی، شامل روایت دنیای داستان ناهمسان و همسان تعریف میشود. داستان زندگی یوسف(ع) از جهت گونه روایی، ناهمسان و بهصورت تلفیقی متن نگار و کنشگر روایت گردیده است. نوع زاویه دید، بیرونی از نوع دانای کل روایت شده است. الگوی طرحهای داستان دارای ساختاری کامل است بهجز الگوی اولین طرح داستان که نیروی ساماندهنده ندارد و با الگوی آخرین طرح داستان رمزگشایی شده و بهنوعی جلوههای هنری روایت به اوج خود رسیده است. نقش الگویی در ماجراهای زندگی یوسف(ع)مخاطب را با آموزنده ترین برداشتهای تفسیری روبرو میکند و دانای کل با پردازشی مطلوب و ساختاری هنرمندانه در مولفههای روایتگری، جلوه هایی از رسیدن به کمال و سیر و سلوک معنوی را در دشوارترین عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برای خواننده ترسیم میکند و اینچنین زبان قرآن را برای مخاطب، گویا و فصیح میگرداند.
خلاصه ماشینی:
هدف این پژوهش ، تحلیل شیوه روایی داستان زندگی حضرت یوسف با استفاده از نظریه «ژپ لینت ولت ٣» فرانسوی است که بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح ، ساختار و نوع روایت میپردازد.
Jaap Lintvelt فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های ادبی ـ قرآنی (دانشگاه اراک) سال ششم / شمارٔە سوم / پاییز ١٣٩٧ ١ ـ مقدمه هر داستان از مجموعه ای عناصر تشکیل شده است که در شکل و قالب خاصی به قصه جهت میبخشند و به سوی هدف آن حرکت میکنند.
در این حالت راوی همچون نقش ساز روایت ، خواننده را به جهان داستان هدایت میکند(محمدی و عباسی، ١٣٨١: ٢٢٤) به بیان دیگر مرکز جهت گیری نگاه خواننده بر روی راوی قرار میگیرد و راوی فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های ادبی ـ قرآنی (دانشگاه اراک) سال ششم / شمارٔە سوم / پاییز ١٣٩٧ با کنشگر یکسان نیست .
قحطی و خشک سالی یوسف مسئول خزانه حکومت بینا شدن یعقوب (َفارَْتدََّ بصِیرًا) (وَکَذَِلکَ مَکََّّناِ لُیوسُفَِ فی اْلأَرْض ِ) دیدار و کشمکش یوسف با برادران در مورد بنیامین شناخته شدن یوسف (َقالَ أََنا ُیوسُف ُ) فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های ادبی ـ قرآنی (دانشگاه اراک) سال ششم / شمارٔە سوم / پاییز ١٣٩٧ (َفإِنَْ لمَْ تأُْتوِنی بهَِ فَلا کَْیلََ لکُم ْ) فرازهای پایانی داستان یوسف نشان میدهد که «ایمان کامل که همان توحید خالص بوده باشد مقام عزیز و فضیلت کمیابی است که جز اقل قلیلی از مردم به آن نرسند» (طباطبایی، ١٣٦٣، ١١: ٤٢٦) و آنچه سبب عزت و اعتبار یوسف و رسیدن به دیدار یعقوب گشت ، در حقیقت منت خدا بر ایشان بود و قرآن «سبب این منت الهی را بیان فرمود: (ِإَّنهُ مَنَْ یتقِ وََیصِْبرَْ فإِنَّ الّلَهََ لاُ یضِیعُ أَجْرَ اْلمُحْسِِنین َ)» (همان : ٣٦٩).