خلاصه ماشینی:
در وهلهء اول در حالی که داستان ارتباط مجدالدین را با ترکان خاتون در تاریخ گزیده و نفحات و حبیب السیر و کتب دیگر خوانهایم و با آن سابقهء ذهنی در این نامه میخوانیم که مجدالدین،خاتونی را که بعلق بپادشاهی داشته است در وثاق دارد،و عقد و نکاح ابتدا ملاحظهء آبروی خاتون و بمصلحتدید او پنهانی بوده و باطلاع خوارزمشاه و وزیر او نظام الملک رسانیده شده و بعد بواسطهء فرمان ترکان خاتون آشکار گردیده،و شیخ بیاجازهء ترکان خاتون قادر بمسافرت نیست،چنین مینماید که پرده از راز هشتصدساله برگرفتهایم،فکر میکنیم قطعا تهمت ارتباط مجد الدین با ترکان خاتون رنگی حقیقت داشته و شهادت شیخ و غوطه خوردنش در آب جیهون بهمین گناه بوده است.
میبینیم ملکه ترکان دل بعشق سلطان المشایخ بسته و رمسا همسر او شده،و مجد الدین موضوع ار حتی در آن ایام که محرمانه بوده باطلاع شاه و وزیر رسانیده و با اینهمه این داستان بدست معاندان آشوبی برانگیخته است.
و اگر چنین ماجرائی رفته بود چگونه خبر آن در کتابهای تاریخ نیامده است؟ شاید تنها راه جمع روایات متداول و مفاد این نامه،و اثبات پیوند ترکان خاتون و شیخ این باشد که بفرض قریب بمحال بگوئیم عبارت«نظام الملک شهید و سلطان ماضی رحمهمااللّه»تصرف کاتب است و شیخ موضوع را باطلاع سلطان محمد و یکی از دو وزیر او رسانیده است.
اکنون باید دید آن خاتون کیست که قبلا تعلق بپادشاهی داشته،در سالهای آخر قرن ششم مقیم خوارزم بوده،و بنحوی با خاندان خوارزمشاهی بستگی داشته که مجد الدین خود را مجبور دیده خبر پیوند محرمانهء با او را بسمع نظام الملک و سلطان تکش خوارزمشاه برساند و بعد هم بواسطهء فرمان ترکان خاتون و شاید برخلاف میل همسر خویش این خبر را آشکار گرداند.