چکیده:
هدف تحقیق، بررسی کاربرد تئوری قیمت گذاری آربیتراژ و تاثیر تغییرات پیش بینی نشده متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم، نرخ ارز، قیمت نفت، صرف ریسک و تولیدات ناخالص داخلی بر بازده مورد انتظار هر سهم در بورس اوراق بهادار تهران است. در این تحقیق داده ها به صورت ماهانه و برای دوره زمانی 1387- 1378 (120 ماه) و بااستفاده از سیستم رگرسیون های ظاهرا نامرتبط غیرخطی تکراری ( مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان داد که صرف ریسک مربوط به تغییرات پیش بینی نشده متغیرهای قیمت نفت و تولید ناخالص داخلی در سطح خطای 5 درصد معنادار است و محدودیت های مدل قیمت گذاری آربیتراژ بر مدل خطی اعمال می شوند. بر این اساس، تئوری قیمت گذاری آربیتراژ یک مدل منطقی در توضیح بازده مورد انتظار هر سهم محسوب می شود و متغیرهای کلان اقتصادی مزبور معنادار و منابع ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران هستند.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان داد که صرف ريسک مربوط به تغييرات پيش بينينشده متغيرهاي قيمت نفت و توليد ناخالص داخلي در سطح خطاي ٥ درصد معنادار است و محدوديت هاي مدل قيمت گذاري آربيتراژ بر مدل خطي اعمال ميشوند.
بر اين اساس ، تئوري قيمت گذاري آربيتراژ يک مدل منطقي در توضيح بازده مورد انتظار هر سهم محسوب ميشود و متغيرهاي کلان اقتصادي مزبور معنادار و منابع ريسک سيستماتيک در بورس اوراق بهادار تهران هستند.
Arbitrage Pricing Theory در مدل قيمت گذاري آربيتراژ، به جستجوي مجموعه اي از متغيرهاي کلان اقتصادي که اثر سيستماتيک بر روي بازده هاي مورد انتظار بازار سهام دارند، پرداخته ميشود و ميزان تأثير آن ها بر روي قيمت گذاري داراييها بررسي ميشود.
نتيجه مدل مزبور اين است که بازده هاي سهام تحت تأثير اخبار اقتصادي سيستماتيکي قرار دارند که بر اساس ميزان ريسک خود قيمت گذاري ميشوند و اخبار اقتصادي را ميتوان از طريق تغييرات در متغيرهاي اقتصادي اندازه گيري کرد [١١].
در اين رويکرد براي اجراي عملي و تجربي تئوري قيمت گذاري آربيتراژ از روش تحليل عاملي اجتناب ميشود و به جاي آن ، بتاهاي عاملي از طريق ميزان حساسيت بازده هاي اوراق بهادار به تغييرات در دسته اي از متغيرهاي کلان اقتصادي به روش سريهاي زماني اندازه گيري ميشوند.