چکیده:
از دیدگاه رولان بارت» تاریخ» همچون نظام نشانهشناسی فرهنگی با ساختاری ایدئولوژیک.
تعیین کنندة موجودیت و چارچوب معنایی اسطوره است» پنابراین مفهوم درونی اسطوره به
خوانشها و دیدگاههای تاریخی گردآورندگان و روایتگرانش وابسته است. لیندا هاچن به
شکلگیری ژانری تازه در ادبیات پسامدرن اشاره میکند بهنام فراداستان تاریخنگارانه. در این
شیوه از نوشتار» محتوم بودن تاریخ با بهکارگیری شگردهای روایی همچون
کنایه» زمانپریشی و ارجاعات بینامتنی بهچالش کشیده میشود تا روایتهای ممکن جای
روایت غالب را بگیرند. بهرام بیضایی در بازخوانی تاریخ اساطیری ایرانء از جمله در نمایشنامة
آرش, با تلاش برای فروریختن بنیاد مقتدر درونی روایت» به گونة مشابهی دست به تاویل و
سپس بازآفرینی متن میزند. خاستگاه دقیق تاریخی داستان آرش کمانگیر آشکار نیست اما
دستکم در یک دورة دوهزارساله در قامت اسطوره/تاریخ در باور و نوشتارهای ایرانی جای
داشته است. هدف این پژوهش یافتن شگردهای ادبی ویژه فراداستان تاریخنگارانه در برخوانی
آرش و مقایسة تطبیقی آرش اسطورهای/تاریخی با آرش برخوانی بیضایی است. یافنههای
برآمده از تحلیل نشان میدهند بیضایی با دیدگاه نقادانة سیاسی - طبقاتی و بهرة آگاهانه از
ترفندهای ادبی پسامدرن» از بازیگران این روایت نشانهشکنی کرده و در چیدمان روایی نو
نقشهایی تازه بدانها سپرده است.
خلاصه ماشینی:
از آرش اساطيريـتاريخي تا آرش برخواني بيضايي صدرالدين طاهري (استاديار گروه پژوهش هنر دانشکدة پژوهش هاي عالي هنر و 1 کارآفريني دانشگاه هنر اصفهان ) تکتم نوبخت (کارشناس ارشد ادبيات نمايشي دانشکدة هنرهاي نمايشي و موسيقي دانشگاه تهران ) چکيده از ديدگاه رولان بارت ، تاريخ ، همچون نظام نشانه شناسي فرهنگي بـا سـاختاري ايـدئولوژيک ، تعيين کنندة موجوديت و چارچوب معنايي اسطوره است ، بنابراين مفهـوم درونـي اسـطوره بـه خوانش ها و ديدگاه هاي تاريخي گردآورندگان و روايت گرانش وابسته اسـت .
بهرام بيضايي در بازخواني تاريخ اساطيري ايران ، از جمله در نمايشنامۀ آرش ، با تلاش براي فروريختن بنياد مقتدر دروني روايت ، به گونۀ مشابهي دست بـه تأويـل و سپس بازآفريني متن مي زند.
اسطوره اي اسـت چـون بـه دوران پيشدادي تعلق دارد که هنوز ماهيـت زمـاني و مکـاني آن در دانـش هـايي چـون تاريخ نگاري نوين و باستان شناسي آشکار و قطعي نيست ، و نيـز از آن رو کـه زنـدگي و مرگش در پرده اي از کارويژه هاي افسانه اي پنهان است .
٥. گذار از اسطوره /تاريخ به فراداستان تاريخ نگارانه شرح بيضايي از داستان آرش به اختصار چنين است : تورانيان که لشکر ايران را از مـرز تا پاي البرز پس رانده و شاه ايران را شهربندان کرده اند شـرط صـلح را تعيـين مـرز تـا تيررس يک تن از ايرانيان نهاده اند.
به نظر مي رسـد هـر سـه اين شخصيت ها برساختۀ بيضايي باشند، اما متن بر ايـن سـه تـن تکيـه دارد کـه نـژاده نيستند و، در عوض ، بلندپايگان دو سوي ميدان را شاه يـا سـردار مـي نامـد، بـه همـان شيوه اي که متون اساطيري همواره سربازان يا برزيگران بي نام را در حاشيه نهاده اند.