چکیده:
پژوهش حاضر، تحلیلی بر زمینه های روانی- اجتماعی استقبال از استبداد رضاشاهی میباشد. در این پژوهش فرض بر این است که شکلگیری استبداد رضاشاه ناشی از نگرشهای عام و خاص و شرایط روانی - اجتماعی آن زمان بوده است که اکثر اقشار جامعه تحت تاثیرمصائب و مشکلات سیاسی-اجتماعی به حمایت و استقبال از اقدامات او در دوران رضاخانی روی آوردند. مطابق چارچوب روشی اسپربر، مسئلهی زمینههای روانی- اجتماعی در بروز استبداد ناشی از کمبود عنصر شادی در زندگی مردم،احساس حقارت،رهایی از بندهای روزمره،رسیدن به منزلت اجتماعی بالاتر و عدم ریشه یابی پدیدههای اجتماعی است که طرز تلقی افراد و انگارهی جامعه آرزومند ظهور فردی منجی برای حل معضلات و بحرانهای اجتماعی میباشد اما از آنجا که شخصیت مستبد از نظر روانی مستعد قدرت است فرصت را غنیمت شمرده و با توجه به شرایط موجود، حکومت استبدادی را تاسیس میکند. لذا در این پژوهش با توجه به زمینه های روانی- اجتماعی و قدرت خواهی و فرصت طلبی رضاشاه، پدیده استبداد را با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار منابع کتابخانه ای مورد کنکاش قرار داده ایم.
خلاصه ماشینی:
مطابق چارچوب روشی اسپربر، مسئله ی زمینه های روانی- اجتماعی در بروز استبداد ناشی از کمبـود عنصـر شـادی در زندگی مردم ، احساس حقارت ، رهایی از بندهای روزمره ، رسیدن بـه منزلـت اجتمـاعی بـالاتر و عـدم ریشه یابی پدیده های اجتماعی است که طرز تلقی افراد و انگاره ی جامعه آرزومند ظهور فردی منجـی برای حل معضلات و بحران های اجتماعی میباشد اما از آنجـا کـه شخصـیت مسـتبد از نظـر روانـی مستعد قدرت است فرصت را غنیمت شمرده و با توجه به شرایط موجود، حکومت استبدادی را تاسیس میکند.
این گروه از مردم بی صبرانه مشتاق بودند تا به محض یافتن چنین فردی، تمامی آزادی و اختیارات خود را به او تفویض نمایند١ زیرا قدرت در خیابـان بسـاط خـود را پهـن کرده و منتظر بود تا کسی آن را فراچنگ آورد٢و لذا تصور روی کار آمدن هرکسی قابل پـیش بینـی بـود و«همه ی ایرانیان نیاز کشورشان را به یک حکومت مقتدر احساس می کردند و نیز اکثریت معتقـد بودنـد 3 که چنان حکومتی باید مجلس را نادیده بگیرند و از طریق کودتا به قدرت برسد» استبداد و استقبال در عصری که رضاخان برسرکار آمد، کمبود عنصر شادی، احساس حقارت ، بندهای زندگانی روزمـره و عدم شناسایی پدیده های اجتماعی در کشورموج میزد.