چکیده:
صدرالمتالهین با پیریزی حکمت متعالیه بر مبانی هستیشناختی نظیر اصالت وجود، تشکیک وجود و بساطت وجود، و با الهام گرفتن از فرهنگ دینی، به اثبات نظریه شعور همگانی پرداخت. صدرالمتالهین در برخی آثارش علم را مساوق تجرد دانسته، مادیات را فاقد شعور میداند؛ اما در بیشتر آثارش شعور همگانی را پذیرفته که مطابق آن، همانگونه که وجود، حقیقت یگانهای است که در همه موجودات با اختلاف مراتب جاری است، صفات حقیقی آن، که همان علم و قدرت و اراده و حیات است، در همه موجودات جاری است. بنابراین همه موجودات، حتی جمادات، زنده، دانا، تسبیحگوی خداوند و عارف و شاهد وجود پروردگار و خالق خود هستند. به نظر میرسد نظریه نخست ناظر به علم بسیط و نظریه دوم ناظر به علم مرکب باشد. از رهگذر این جستار روشن میشود که نظریه شعور همگانی بهمثابه دستاوردی معرفتشناسانه از سلسله دستاوردهای حکمت متعالیه، که در فرهنگ دینی مطرح شد و در بستر حکمت متعالیه برهانی گشت، نهتنها در مسائل فلسفی و هستیشناسی تاثیرگذار است، بلکه بیانگر نوعی جهانشناسی است که کاملا با دیگر رویکردهای جهانشناسانه تفاوت دارد. این نظریه در نحوه تعامل با محیطزیست، اصول اخلاق زیستمحیطی صدرایی را ترسیم مینماید که مهمترین آنها عبارتند از: 1. اصل تعامل هوشمندانه با محیطزیست؛ 2. اصل تعامل شاهدانه با محیطزیست؛ 3. اصل تعامل مسئولانه با محیطزیست؛
4. اصل تعامل مقدس با محیطزیست.
خلاصه ماشینی:
بر پایه این نظریه، نظریه شعور همگانی به این صورت قابل تقریر است که موجودات مادی نیز واجد شعورند، اما مقصود از علم و شعور در موجودات مادی، علم و شعور صورت مثالی و عقلی آنهاست و با عنایت به اینکه همه موجودات مادی این جهان دارای صورت مثالی در عالم مثال و صورت عقلی در عالماند و آن صورت، صورت مثالی و یا عقلی همین موجودات مادی است و میان آنها اتحاد حقیقت و رقیقت برقرار است، میتوان شعور و علم و عشق در صورتهای مثالی و عقلی را به موجودات مادی نسبت داد.
صدرالمتألهین در جایی دیگر ضمن اشاره به این جمعبندی یادآور میشود همانگونه که وجود حقیقتی ساری و جاری در همه موجودات است، صفات حقیقی او که علم و قدرت و اراده و حیات است نیز چنین است؛ یعنی این صفات در همه چیز سریان و جریان دارد.
این نظریه در نحوه تعامل با محیطزیست نیز تأثیری مستقیم دارد و اصول اخلاق زیستمحیطی صدرایی را ترسیم میکند که در اینجا برخی موارد آن را در پرتو نظریه شعور همگانی ذکر میکنیم.
صدرالمتألهین در برخی آثارش علم را مساوق تجرد و مادیات را فاقد شعور میداند؛ اما در بیشتر آثارش شعور همگانی را پذیرفته که مطابق آن، همانگونه که وجود، حقیقت یگانهای است که در همه موجودات با اختلاف مراتب جاری است، صفات حقیقی آن که همان علم و قدرت و اراده و حیات است در همه موجودات جاری است.