چکیده:
در نوشتار حاضر، نویسنده با استفاده از الگوی «فرایندمحور تحلیل پروپاگاندا»، به بازیابی پیامهای تبلیغاتی غالب، فنون و شبکههای رسانهای آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 میپردازد. بررسی مکاتبات رسمی بازیگران اصلی این کودتا در اسناد دیپلماتیک آمریکا نشان میدهد دولتمردان آمریکایی طبیعت ضد امپریالیستی افکار عمومی ایران و به ویژه نگاه استقلالطلبانة مبتنی بر اسلام سیاسی به رهبری آیةالله کاشانی را مهمترین مانع پیش روی سیاستهای خود در منطقه میدیدند. به عبارت دیگر، بازیگران آمریکایی «ناسیونالیسم افراطی» و «اسلامگرایی مبارز» را دو مانع ایدئولوژیک پیش روی منافع غرب و آمریکا در ایران قلمداد میکردند. این پژوهش به واکاوی چرایی و چگونگی جنگ روانی آمریکا برای نفوذ در افکار عمومی ایران به عنوان مرحلهای حیاتی در جهت دستیابی به کودتا میپردازد. ناکامی مصدّق در بیاعتبارسازی کمپین پروپاگاندا، رخنة موفقیتآمیز پروپاگاندای آمریکا را در پی داشت. از این طریق، نه تنها آمریکا کودتایی علیه مصدّق شکل داد، بلکه با تضعیف آیةالله کاشانی، در واقع کودتایی علیه تلاش وی برای ارتقای نهضت ملّی نفت به نهضت اسلامی استقلالطلبانة فراگیرتری انجام داد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از: فرایند پروپاگاندای آمریکا در بسترسازی و به ثمر نشستن کودتای 28 مرداد چگونه بود؟ بند ذیل سؤالات فرعی این پژوهش را به اختصار بیان میکند: مأمور اجرای پروپاگاندا، که از طریق یک سازمان عمل میکند، با چه اهدافی در شرایط معین زمانی، از طریق رسانهها به مخاطبین دسترسی پیدا میکند، در حالیکه از نمادهای خاصی برای دریافت واکنش مطلوب خود استفاده مینماید؟ از این گذشته، اگر مخالفتی با برنامة تبلیغاتی وجود دارد، این مخالفت به چه شکلی ابراز میشود؟ در نهایت اینکه فرایند تبلیغاتی تا چه حد در نیل به اهدافش موفق عمل میکند؟ (جوت و ادانل، 2015، ص314).
در یکی از اسناد شورای امنیت ملی آمریکا، به تاریخ فروردین 1330 (مارس 1951) فضای افکار عمومی ایران اینگونه توصیف میشود: «باور شایع این است که شرکت نفت ایران و انگلیس غیرمنصفانه از منابع کشور بهرهبرداری میکند، از پرداخت حق امتیازات معقول و برابر خودداری مینماید و همة اقدامات آن به عنوان شرکتی پنهانکار، مورد انزجار است؛ زیرا فراتر از تیررس قانون و عرف ایران، ثروتهای مملکت را استثمار میکند» (FRUS، 2017، سند 6).
آمریکا و انگلیس فضلالله زاهدی را به عنوان جانشین مصدق انتخاب کردند؛ زیرا طبق ارزیابی سازمان سیا، «از میان مخالفان آشکار مصدق، او تنها چهرهای بود که برای جلوگیری از رخنة کمونیسم شوروی و سرکوب آن، میشد به وی اتکا کرد» (ویلبر، 1954، ضمیمه B، 1؛ FRUS، 2017، سند 192).
"National Security Council Report: United States Objectives and Policies with Respect to the Near East," (July 23, 1954), Washington, DC, National Securtiy Archive, http://gwu.