چکیده:
برخی مکاتب اقتصادی بر جدایی اقتصاد از اخلاق تاکید دارند. تبیین دیدگاه درست اسلامی، منوط به تعامل دو دانش اخلاق و اقتصاد است. مقالة حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی با تبیین رابطه نظریات اخلاقی و اقتصادی، به تطبیق چهار مبنای اخلاقی منشا اعتبار احکام ارزشی، ارتباط واقعیت و ارزش، مراتب احکام ارزشی و مخاطبشناسی در خطابهای ارزشی، در دو حوزه دانش اقتصاد؛ یعنی انواع نظریات اقتصادی، هنجاری، اثباتی و سیاستی و انواع واحد تحلیل اقتصادی، با تاکید بر فرد و نهادهای اقتصادی پرداخته است. یافتههای پژوهشی حاکی از این است که اقتصاد هنجاری، زیرمجموعة اخلاق هنجاری و اقتصاد اثباتی، در تعامل مستمر با اخلاق توصیفی است. تفاوت در مبانی اخلاقی، موجب تمایز در نسبیت یا اطلاق نظریات هنجاری و سیاستی، تشخیص غایت رفتارهای اقتصادی، تعیین اعتبار معرفتی و مرجع تشخیص خطابهای اقتصاد هنجاری و سیاستی، موضعگیری دربارة جایگاه وجودی و روششناختی نهادها در اقتصاد، شناخت ارزشهای اقتصادی و رتبهبندی بین ارزشهای اقتصادی با سایر ارزشها، ایجاد ظرفیت مقایسة اندیشههای اقتصادی، با اتکا به ارزشهای اخلاقی و رفتاری، تعریف انسان اقتصادی و اقتصاد انسانی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
تفاوت در مبانی اخلاقی، موجب تمایز در نسبیت یا اطلاق نظریات هنجاری و سیاستی، تشخیص غایت رفتارهای اقتصادی، تعیین اعتبار معرفتی و مرجع تشخیص خطابهای اقتصاد هنجاری و سیاستی، موضعگیری دربارة جایگاه وجودی و روششناختی نهادها در اقتصاد، شناخت ارزشهای اقتصادی و رتبهبندی بین ارزشهای اقتصادی با سایر ارزشها، ایجاد ظرفیت مقایسة اندیشههای اقتصادی، با اتکا به ارزشهای اخلاقی و رفتاری، تعریف انسان اقتصادی و اقتصاد انسانی خواهد شد.
برای رفع اجمال و ابهام از پرسش این تحقیق، با کمک از این دو تفصیل، بار دیگر پرسش تحقیق را به صورت تفصیلی و با تصریح به پرسشهای ضمنی و فرعی مطرح میکنیم: دانش اقتصاد، از جهت انواع گزارههای هنجاری، اثباتی و سیاستی و از جهت انتخاب فرد یا نهادها، بهعنوان واحد تحلیل، چگونه از چهار مبنای منشأ اعتبار احکام ارزشی، رابطة واقعیت و ارزش، مراتب احکام ارزشی و مخاطب احکام ارزشی متأثر میشود؟ آنچه این مقاله درصدد بررسی آن است، تحلیل نسبت برخی پرسشهای فرااخلاق، با دانش اقتصاد است.
ثانیا، در یک نگاه کلان، چهار مبنای عام نظریات اخلاقی معرفی و ذیل این چهار مبنا، بهصورت استقرائی، هفده تطبیق در دانش اقتصاد مطرح میشود که عمدتا مربوط به حوزة واحدهای تحلیل فردی، نهادی و گزارههای اقتصادی هنجاری، اثباتی و سیاستی میشود.
تأثیر یکطرفه اخلاق بر اقتصاد، فرض صحیح در اقتصاد هنجاری است؛ زیرا اقتصاد هنجاری، برنامهای است که جامعه برای حل مشکلات عملی خود در زندگی اقتصادیاش انتخاب میکند (صدر، 1382، ص44).
در مورد اقتصاد هنجاری یا مکتب اقتصادی، نیز اگرچه در خارج مکاتب متعددی وجود دارد، ولی طبق مبنای مطلق بودن خطابهای ارزشی، تنها یکی از این مکاتب درست و نتیجهبخش است.