چکیده:
بخش اعظمی از طبقه متوسطین عرفات العاشقین اوحدی برگرفته از شاعران مذکور در مجالس النفایس امیر علیشیر است و ازآنجاییکه این دو تذکره از منابع مورد مراجعه اغلب محققّان است، ضرورت دارد که میزان صحّت و سقم اطلاعات اوحدی در این اقتباس بررسی و روشن شود. برای این کار هرکدام از تراجم احوال مذکور در عرفات العاشقین با ماخذ آن، یعنی مجالس النفایس و ترجمه آن، لطایف نامه مقابله و سنجیده شده و اطلاعات اوحدی با ذکر شواهد متعدّد، تحلیل و بررسی شده است. اوحدی در نقل مطالب ماخذ، چندان مقیّد به امانت و درستی نبوده است؛ زیرا گاه یک شاعر را دو شاعر جداگانه پنداشته و در دو ترجمه احوال آنها را معرفی کرده و گاهی هم ابیات یک شاعر را بهجز خودش، به شاعر دیگری نسبت داده و یا تنها به شاعرانی جز او منسوب کرده است. البته، در این انتسابات تراجم و ابیات، اغلب تشابهی میان عناوین تراجم وجود دارد؛ ولی گاهی این تراجم عناوینی کاملا متفاوت با هم دارند. از طرفی، ضبطهای عناوین بعضی از تراجم احوال نیز در دومین تصحیح عرفات العاشقین بهنادرستی انتخاب شده است و این اغلاط گاه ناشی از انتخاب ضبطهای نادرست منابع جانبی بهجای نسخههای عرفات العاشقین است و گاه نتیجه بسنده کردن مصححّان به نسخههای مغلوط عرفات العاشقین و بهره نبردن از ضبطهای درست منابع جانبی است.
خلاصه ماشینی:
دو چاپ علیاصــغر حکمـت از لطـایف نـامه و ذبیح الله صـــاحبکاری و آمنه فخر احمد از عرفات العاشـــقین دارای اعتبار پژوهشــی بالایی اســت و به همین دلیل ما اســاس بررســی خود را همین منابع قرار دادیم ؛ ولی برای بعضـی از تراجمی که در چاپ حکمت وجود نداشـت و یا عنوان آن ها اشـتباه تصـحیح شـده بود، به تصحیح تازة لطایف نامه که بر اساس نسخۀ لندن انجام شده ، مراجعه شد.
همچنین ، فخری هروی (١٣٢١: ٢٥) بیـت زیر را از ســـروده هـای مولانا شـــرف الدین علی یزدی میداند و ســراینده اش را از جمله شــاعران صــوفی ای معرفی میکند که امیر علیشــیر نوایی در دوران کودکی در شهر تفت یزد با او ملاقات کرده و مورد عنایت و التفات او قرار گرفته است : صـــوفـی مبـاش منکر رنـدان میپرســــت کاندر پیاله پرتوی از عکس دوســـت هســـت امـا اوحـدی (١٣٨٩: ٤/ ٢١٠٦، ٢٢١٤) یـک بـار این بیت را به درســـتی ذیل ترجمۀ احوال مولانا شرف الدین علی یزدی ثبت کرده و بار دیگر به اشتباه آن را به شرف الدین اغلی تکلو نسبت داده است .
این در حالی است که ، در مجالس و لطایف نامه اصـــلا ترجمۀ احوالی با عنوان ملا یا مولانا خردی وجود ندارد که بیت بالا به او منســـوب باشــد و بابا خردی و بابا خســروی در واقع ، مولانا خســروی اســت که بیت ســرودة او به مولانا قنبری نسبت داده شده است : ز لــعــل یــار دنــدانــی گــرفــتــم حـیــاتــی یــافــتــم جــانــی گــرفــتــم مولانا شـوخی نیز فرزند شـیخ سعید لاده از جمله شاعرانی است که طبع نیکی داشت و این بیت از سروده های اوست : نیســت ره پیش ســگان او من آواره را تـا بـدیشـــان گویم احوال دل بیچاره را (فخری هروی، ١٣٢١: ٨٢).