چکیده:
تغییرات سریع و گستردۀ محیطی، نظامهای سنّتی راهبردپردازی را با چالش مواجه ساخته و آیندهنگاری راهبردی به دلیل انعطافپذیری در برابر بدیلهای متغیّر آینده، با استقبال روز افزونی از طرف سازمانهای مختلف روبرو شده است. هدف این پژوهش ارائه شیوهای برای گزینش راهبرد نهایی در فرایند آیندهنگاری راهبردی برای سازمانها با تمرکز بر ارتش جمهوری اسلامی ایران (آجا) است و در پی پاسخ دادن به این پرسش است که در یک فرایند آیندهنگاری راهبردی، برای اولویتبندی گزینههای راهبردی و گزینش راهبرد نهایی باید چه گامهایی پیموده شوند. روش کلی تحقیق از نوع کیفی میباشد. ابتدا مبتنی بر تحلیل و تفسیر ادبیات و پیشینه پژوهش، گامهایی برای اولویتبندی گزینههای راهبردیِ مستخرج از فرایند آیندهنگاری راهبردی ارائه شدند. سپس به کمک تکنیک دلفی، فهرست گامهای ارائه شده مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. بر پایه رأی همگرای خبرگان دانشگاهی و نظامی در مرحله دوم دلفی، مقبولیت علمی و کاربردی همه گامها و برازش کلی آنها مورد تائید واقع شد. در پایان بر اساس گامهای ارائه شده، به فرماندهان و راهبردپردازان آجا پیشنهاد شد که از این شیوه برای اولویتبندی گزینههای راهبردی در فرایند خلق راهبرد برای یگانهای نظامی استفاده نمایند. نوآوری این تحقیق، ارائه شیوهای برای گزینش راهبرد نهایی در فرایند آیندهنگاری راهبردی است، که با رویکردی یکپارچه در بُعد زمان، گزینههای راهبردی را همزمان در سه افق کوتاه، میان و بلندمدت مورد ارزیابی و اولویتبندی قرار میدهد و علاوه بر "قدرت نظامی هر گزینه" و "احتمال وصول آن قدرت نظامی"، مولفه "همافزایی گزینهها" و "زمان وصول قدرت نظامی" را نیز بطوری شفاف در اولویتبندی دخالت میدهد.
خلاصه ماشینی:
نوآوری این تحقیق، ارائه شیوهای برای گزینش راهبرد نهایی در فرایند آیندهنگاری راهبردی است، که با رویکردی یکپارچه در بعد زمان، گزینههای راهبردی را همزمان در سه افق کوتاه، میان و بلندمدت مورد ارزیابی و اولویتبندی قرار میدهد و علاوه بر quot;قدرت نظامی هر گزینهquot; و quot;احتمال وصول آن قدرت نظامیquot;، مولفه quot;همافزایی گزینههquot; و quot;زمان وصول قدرت نظامیquot; را نیز بطوری شفاف در اولویتبندی دخالت میدهد.
به تصویر صفحه مراجعه شودشکل (5) نمودار میلهای تغییرات انحراف معیار و IQR در دو مرحله دلفی مرور جدول (2) نشان میدهد که در مرحله دوم دلفی، مقدار شاخص میانگین برای کلیه گامهای 15گانه ارائه شده که بصورت موارد مجزا بر روی طیف پنجتایی لیکرت مورد نظرسنجی خبرگان قرار گرفتهاند هم از منظر علمی و هم از منظر کاربردی بزرگتر از 3 بدست آمده است که نشاندهنده اجماع خبرگان در توافق با گامهای ارائه شده برای اولویتبندی گزینههای راهبردی میباشد.
بدین ترتیب میتوان گفت که مقبولیت یکایک گامهای ارائه شده به منظور اولویتبندی گزینههای راهبردی و همچنین مقبولیت کلی آنها در کنار یکدیگر به عنوان شیوهای برای گزینش راهبرد نهایی در فرایند آیندهنگاری راهبردی، هم از منظر علمی و هم از منظر کاربردی مورد تأیید خبرگان آجا قرار گرفته است و این شیوه میتواند در فعالیتهای آیندهنگاری راهبردی که در سطوح مختلف این سازمان انجام میپذیرد برای اولویتبندی گزینههای راهبردی مورد استفاده قرار گیرد.
با همه این توصیفات، مرور مدلهای مختلف آیندهنگاری راهبردی که به فرایند خلق راهبرد پرداختهاند (Hines amp; Bishop, 2006; Godet amp; Durance, 2011; Rohrbeck, 2011; Schwenker amp; Wulf, 2013) نشان داد که مرحله اولویتبندی گزینههای راهبردی و گزینش راهبرد نهایی در این فرایندها به خوبی مورد تحقیق و توسعه قرار نگرفته است.