چکیده:
نظریه «روح معنا» که گاه از آن به «وضع الفاظ برای معانی عامه» نیز تعبیر شده، خاستگاهی عرفانی ـ فلسفی داشته و به عنوان راهکاری در حل متشابهات قرآنی و روایی مورد توجه اندیشمندان بوده است. جستجو در آثار عرفا، فلاسفه و مفسران، نشان از استنادات فراوان یکهتازان ساحت علم به این نظریه دارد تا آنجا که آن را «شاهکلید معرفت و اصل اصول فهم اسرار قرآنی» نامیدهاند. بر اساس این نظریه فاخر، الفاظ برای معنایی عامتر و گستردهتر از آنچه تصور میشود، وضع شدهاند. نتیجه این تعمیم معنایی، دستیابی به لایههای عمیقتری از معانی در عین پایبندی به ظواهر الفاظ و رهایی از تاویلات و تفننات بیانی میباشد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تقریرهای مختلف نظریه معانی عامه کداماند و آیا میتوان به گونهای روشمند، این نظریه را تحلیل و اثبات کرد؟ باید اذعان نمود که ارائه تحلیل علمی از موضوعی که ابعاد مختلف قرآنی، فلسفی، عرفانی و اصولی دارد، کاری است دشوار که این جستار، کوشیده تا آن را به انجام رساند.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اشکالات ساختاری مطرحشده، پذیرفتن تحلیل صاحب التحقیق در خصوص برخی مفردات، بسیار بعید مینماید؛ برای نمونه در مورد واژۀ «ید» ایشان معتقد است که کلمۀ «ید» برای «قوۀ مجریه» وضع شده است، اما این باور ایشان، با ارتکاز و تبادر اهل لغت، چندان سازگار نیست؛ چرا که اعضای بدن آدمی معمولا از اولین چیزهایی هستند که بشر برای آنها اقدام به جعل لفظ میکند.
در واقع میتوان گفت که در تقریر امام خمینی از نظریۀ معانی عامه، اعم بودن نسبت به وجود و عدم نقائص سنجیده میشود، به گونهای که واژهها نسبت به جهات نقصانی، لابشرط در نظر گرفته میشوند؛ مطلبی که در عبارت ایشان نیز این گونه انعکاس یافته است: «الفاظ در مقابل همان جهات معانی (جهات ثبوتی) ـ بیتقیید به قیدـ واقع شده است» (همو، 1375: 27).
دوم: این تقریر طبق نظریۀ مثل افلاطونی و وجود ربالنوعها پذیرفتنی است (همان: 73)؛ یعنی در مواردی که آن موجود عالم بالاتر، ملکوت و وجود خاص این موجود مادون است، تقریر فوق مقبول مینماید؛ بدینمعنا که لفظی را که در مورد یک موجود مادی در عالم طبیعت استعمال میشود، میتوان به راحتی بر وجود مثالی همان موجود نیز اطلاق کرد ـ چرا که تفاوت عالم ماده و مثال، نه با حس که تنها از طریق برهان قابل کشف است؛ زیرا حس مدرک عوارض است و عوارض در ماده و مثال مشترکاندـ اما در کلماتی نظیر قلم و عرش که طبق بیان اهل عرفان، وجود اعلی و ملکوت تمامی اشیاء هستند، نه خصوص قلم یا عرش مادی، تقریر پیشگفته پاسخگو نخواهد بود.