چکیده:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی زمینهها و بسترهای محرک پیوستن پیکارجویان به گروه تروریستی داعش به صورت پیمایشی صورت گرفت. جامعه آماری صاحبنظران و اساتید رشتههای علوم انسانی اختصاصا جامعهشناسی، علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه و تروریسم بودند که با نمونهگیری گلولهبرفی 30 نفر از آنها انتخاب شد. به لحاظ تئوری از نظریه آرنت، تاجفل، اسپرینگز، ماکرس استفاده شد همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی تکنمونهای و فریدمن بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد؛ 4 زمینه و بستر اصلی به عنوان مهمترین بسترها در پیوستن پیکارجویان به داعش شناسایی شد؛ شکافهای طبقاتی با میانگین رتبهای 20/15، نابرابری اقتصادی-درآمدی (77/14)، بیگانهستیزی و اسلامهراسی در غرب (95/13)، و بحران هویت (68/13). گروه دوم زمینهها و بسترها از لحاظ درجه اهمیت (از منظر پاسخگویان) شامل تبعیضات ( شغلی، درآمدی، استخدامی، خدماتی، مهارتی و آموزشی مهاجران) ( 15/12)، ناامیدی از بهبود شرایط زندگی (13/12)، سرخوردگی و ناکامی در رسیدن به اهداف آینده (83/11)، طرد سبکزندگی غربی (57/11) و بیعدالتی اجتماعی-اقتصادی (90/10)، محرویمت نسبی (97/9)، طرد اجتماعی و نادیدهگرفتنشدن (67/7)، بیگانگی اجتماعی(35/7)، حاشیهنشینی(03/7)، فقر (40/6) و بیکاری (68/5).
خلاصه ماشینی:
باتوجه به اين که گروه داعش داراي حامياني بود که از بعد اقتصادي اعم از مالي و تسليحاتي آن ها را تامين مي کرد به سرعت دامنه نفوذ و قدرت خود را در بخش هاي وسيعي از عراق و سوريه گسترش داد ٢٠١٥ ,Peresin)) اما نکته مهم اين است که گروهي تروريستي داعش توانسته بود جتگجوياني از کشورهاي آسياي مرکزي ، قفقاز ٣ و حتي کشورهاي اروپايي را جذب کند که حتي برخي از اين جنگجويان ابتدا مسيحي بوده و سپس مسلمان شده بودند، اگرچه پيوستن جنگجويان خارجي به جنگ هاي داخلي پديده جديدي نيست و نمونه هاي تاريخي متعددي براي آن مي توان برشمرد از جمله ، جنگ داخلي اسپانيا و انقلاب آمريکا (١٨٣٥)، جنگ افغانستان در دهه ٨٠ ميلادي ، جنگ عراق در سال ٢٠٠٣ و جنگ روسيه و چچن در سال ١٩٩٥؛ اما نمونه عراق و به ويژه سوريه در ابعاد و مقياس و ماهيت و مشخصات جنگجويان متفاوت از همه آن هاست (Briggs and ٢٢ :٢٠١٤ ,Silverman).