چکیده:
نقد اسطورهای از آن نظر که با زمینههای متنوع و گوناگونی مانند: مردمشناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روانشناسی جمعی و روانشناسی یونگ و مطالعات کهنالگویی، مرتبط است؛ رویکردی میان رشتهای به حساب میآید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانههای کهنالگویی موجود در متن میپردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بودهاند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزشهای ناخودآگاهانۀ متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر میرسد متونی که حاوی نشانههای اسطورهای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیشتری دارند. از جملۀ این متون، رمان پریباد نوشتۀ محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بنمایههای اسطورهایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطورههای شاخص این رمان همچون اسطورۀ پری و باد و تطبیق آن با شاهنامۀ فردوسی بپردازد. بررسیهای حاصل از تحقیق نشان میدهد که این مفاهیم در شاهنامه بهعنوان پیشمتن، بیان شده است و نویسندۀ رمان سعی در خوانش دوبارۀ این اسطورهها در رمان پریباد دارد.
خلاصه ماشینی:
هم چنین پایان نامه ای در رمان پریباد نوشتۀ سمیه اکبرزاده با عنوان «نقد اسطوره ای رمان پریباد» در سال (١٣٩٤) در دانش گاه الزهرا به راهنمایی محبوبه مباشری نوشته شده است ؛ شایان ذکر است که نقد اسطوره ای نماد «پری و باد» در شاهنامه فردوسی و رمان پریباد نوشتۀ محمدعلی علومی برای نخستین بار است که بررسی میشود.
مادر سیاوش پری و نمونۀ زیبایی و فریبندگی است ؛ سیاوش نیز به سان پری، زیباست : دربارۀ به دنیا آمدن سیاوش در شاهنامه آمده است : جـدا گشت زو کودکی چون پــری بــه چهــره بســان بـت آذری (فردوسی، ١٣٨٦: ٢٠٦/٢) در داستان سیاوش ، سودابه سیاوش را به شبستان میخواند و او را چنین توصیف میکند: نگویــی مـرا تــا نــژاد تـو چیست کـه ب ر چهـر تــو فـر چهـر پریست (همان : ٢٠٢/٢) زنان شاهنامه معمولا پریرویان و پری چهرگان هستند: پـری روی سیندخت بـر پیش سام زبان کرد گویـا و دل شـادکام (همان : ٢٤٠/١) در رمان پریباد نیز بیدخت و دخترش ماهی از تبار پریان و دارای زیباییهایی در ظاهر خود هستند: مردم به طرف چشمه رفتند.
قدرت پیش گویی یکی از کارکردهای پریزادگی پیش گوییست ؛ شاید بتوان گفت سیاوش نیز چون از مادری پریزاد متولد شده است با آگاهی رازها از بودنیها خبر میدهد (کنعانی، ١٣٩٤: (221 مــن آگاهــی از فــر یـزدان دهـم هـــم از راز چـــرخ بلنـــد آگهـــم در ادامۀ داستان ، سیاوش حوادث پس از مرگ خود را نیز پیش گویی میکند: شــوم زار مــن کشــته بــر بیگنــاه کسی دیگر آرایـد ایـن تـاج و گـاه ز گفتـــار بـــدخواه و ز بخـــت بـــد چنـین بیگنـه بـر سـرم بـد رسـد ز کشـــــته شـــــود زنـــــدگانی دژم برآشــوبد ایــران و تــوران بــه هــم (فرد سی،١٣٨٦ ٣١٠/٢) در رمان پریباد نیز بیدخت که زنی بود از تبار پریان ، اتفاقات شوم این شهر و حتی نابودی آن را پیش گویی کرد.