چکیده:
داستان رستم و اسفندیار نشاندهندة تعارضِ درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکلگیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است. این تعارض و درگیری در داستان با شگردهای روایت، گفتوگو و مکالمه وبرخی ساختهای بلاغی مطرح میشود. در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفتوگو به مثابة بخشی از تحلیل انتقادی گفتمان پرداختهایم و از برخی مؤلفههای کاربردشناسی زبان نیز در تحلیلِ گفتوگوهای دو شخصیت اصلی داستان یعنی رستم واسفندیار بهره بردهایم. این بررسی نشان میدهد که مناسبات روابط قدرت در دربار و نهادهای سیاسی ایران، زبان و ساختار داستان رستم و اسفندیار را از بار ایدئولوژیک سرشار و بلاغت گفتمانی قدرت را بر آن حاکم کرده است. اسفندیار نمایندۀ قدرت دینی و سیاسی و رستم نمایندۀ قدرت پهلوانی و ملی است که علیرغم میل باطنی درگیر نبردی ناخواسته و تنبهتن میشوند. گفتمان قدرت باعث عملکرد زبان در بافت خاص و شیوه بلاغی ویژهای شده است که وقتی از صافی ذهن حماسهپرداز فردوسی گذشته است باعث ایجاد دستگاه گفتمانی جدید با هویت تازهای شده است.
خلاصه ماشینی:
گفت وگو و روابط قدرت در داستان رستم و اسفندیار فرهاد کرمی دانش جوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانش گاه اراک دکتر حسن حیدری دانش یار ادبیات فارسی، عضو هیأت علمی دانش گاه اراک تاریخ دریافت : ٩٥/١١/٢٢ تاریخ پذیرش : ٩٦/٧/٣٠ چکیده چکیده داستان رستم و اسفندیار نشان دهندۀ تعارض درونی در ساختار قدرت رسمی و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت است .
در این مقاله به بررسی و تحلیل مکالمه وگفت وگو به مثابۀ بخشی از تحلیل انتقادی گفتمان پرداخته ایم و از برخی مؤلفه های کاربردشناسی زبان نیز در تحلیل گفت وگوهای دو شخصیت اصلی داستان یعنی رستم واسفندیار بهره برده ایم .
در این جستار، سعی شده است با استفاده ازاصطلاحات زبان شناسی کاربردی و رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و با استفاده از روش های تحلیل مکالمه داستان رستم و اسفندیار بررسی و تحلیل شود و روابط قدرت در آن بر اساس منزلت و فاصلۀ اجتماعی شخصیت های اصلی داستان تبیین گردد.
او خطاب به اسفندیار میگوید: بدو گفت رستم که آرام گیر چه گویی سخن های نادلپذیر؟ دلت پیش کژی بپالد همی روانت ز دیوان بنالد همی تو آن گوی کز پادشاهان سزاست نگوید سخن پادشا جز که راست (فردوسی ١٣٨٩: ٣٤٦) استفاده از کنش امری ـ ترغیبی(directive act) گوینده را در موقعیت کنترل گر یا قدرت بالادست مکالمه قرار میدهد و او را قادر میکند که رابطۀ خود را با شنونده بر اساس منزلتی برابر یا فرادست تنظیم کند.