چکیده:
در کتاب های حدیثی امامیه روایاتی وجود دارد که ظاهر ابتدایی آن
مبغوضیت قیام قبل از ظهور حضرت حجت یی است . گاهی اوقات برخی
افراد غیرکارشناس و ناآشنا با اصول و مبانی دین مقدس اسلامء برداشت
درستی از این روایات نداشته و تصورمیکنند که هرگونه اقدام به منظور
اصلاح جامعه یا نظام سیاسی آن جایز نیست و شیعیان درعصرغیبت نه
نسبت به دستوراتی که به گونهای با اصلاح امور جامعه مرتبط است - نظیر
امر به معروف و نهی از منکر- وظیفهای دارند نه نسبت به زمینهسازی برای
ظهور.
گاهی هم فرصت طلبان از این روایات در جهت مقاصد باطل خود استفاده
میکنند. به نظرنگارنده این روایات از زمره متشابهات است و باید در پرتو
اصول و مبانی محکم تفسیر شوند؛ همان طور که امامان اهل بیت له بدان
راهنمایی کردهاند. در این مقاله روایاتی که تصور میشود با این مسئله ارتباط
دارد به هشت دسته تقسیم شده و با بررسی کارشناسی مشخص گردید که
تنها ظاهر ابتدایی یک دسته از این روایات موهم چنین برداشت اشتباهی
است و این ظهور ابتدایی با مراجعه به ادله محکم قطعی از بین میرود؛
افزون برای ن که نسبت به صدورهیچ یک از روایات این دسته از امام
معصوم له اطمینانی وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
حدیث یازدهم همین باب (حر عاملی، 1416: ج15، 53) نیز همین مطلب را بیان میکند و در این دسته قرار میگیرد لکن حدیث یازدهم از نظر سند قابل اعتماد نیست چون در میان راویان آن افراد ناشناختهای هستند نظیر محمدبن یحیی الصولی که مجهول است و حتی در معجمهای مفصل رجالی شرح حالی برای وی ذکر نشده است (خویی، 1409ق: ج18، 39، ش 12001) دسته دوم: روایاتی که مفادش عدم موفقیت قیام اهلبیت؟عهم؟ قبل از قیام حضرت حجت؟عج؟ مرفوعه ربعی که به امام سجاد؟ع؟ نسبت داده شده است: والله لایخرج احد منا قبل خروج القائم الا مثله کمثل فرخ طار من وکره قبل ان یستوی جناحاه فاخذه الصبیان فعبثوا به (حر عاملی، 1416ق: ج15، 51، ح2)؛ هیچ یک از ما اهلبیت( قبل از قیام حضرت حجت( خروج نمیکند مگر اینکه مانند جوجهای است که قبل از توانایی پرواز از لانهاش خارج میشود و بچهها او را میگیرند و با آن بازی میکنند.
) در همه زمانها تا زمان قیام حضرت حجت؟عج؟حرام است ولی اینکه حرمت قیام را به افراد واجد شرایط هم تعمیم دهیم نه تنها دلیلی ندارد بلکه دلیل معتبر بر خلاف این تعمیم وجود دارد (نظیر صحیحه عیص بن قاسم که در دسته اول روایات ذکر کردیم و نیز دیگر ادله معتبر که بعدا میآوریم) و روشن است که تعدی بدون دلیل معتبر حکم به غیر ما انزل الله، افترا به خداوند متعال، تعدی از حدود الهی و عمل به قیاس است (وحید بهبهانی، 1415ق: 289) در حالی که در این مسئله دلیل معتبر بر عدم تعدی وجود دارد.