چکیده:
پرسش از «عقلانیت باور دینی» ذهن دینپژوهان، بهویژه بسیاری از فلاسفه دین را به خود معطوف کرده است. زمینۀ طرح این پرسش، مخصوصاً «معقولیت باور به خدا» را باید در مغربزمین جستوجو کرد. به چالش کشیده شدن مفاهیم بنیادین دینی، در کنار نارسایی برخی مفاهیم فلسفی، بسترساز تضارب آرا درباره اعتبار عقلانی باورهای دینی گردید. سؤال محوری در اینجا این است که: آیا اساساً یک باور دینی - و به طور خاص باور به خدا - میتواند معقول باشد یا این باور را باید بر مبنای دیگری تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش، تلاشهای بسیاری از سوی آن دسته از فلاسفه غربی که دین یکی از دغدغههای اصلی تفلسف آنها بوده، و نیز فیلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، که از جمله آن میتوان به آلوین پلانتینگا و علامه طباطبائی اشاره نمود. رسالت نوشتار فرارو، بررسی تطبیقی موضوع فوق و ارائه ادّله و نوع یا الگوی عقلانیتی است که این دو فیلسوف از باور دینی ارائه میدهند. در این مقاله از روش کتابخانهای با بهرهگیری از دو عنصر توصیف و تحلیل برای بررسی تطبیقی آرای علامه و پلانتینگا استفاده شده است. بخش اول این مقاله، راهکارهای پلانتینگا را در پاسخ به منتقدان باوری دینی مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، دیدگاه علامه و مدل وی از عقلانیت باور دینی بررسی میشود. پایانبخش این نوشتار نیز به جمعبندی و نتیجهگیری مقایسهای دیدگاههای این دو اندیشمند اختصاص یافته است.
خلاصه ماشینی:
سؤال محوری در اینجا این است که: آیا اساسا یک باور دینی ـ و به طور خاص باور به خدا ـ میتواند معقول باشد یا این باور را باید بر مبنای دیگری تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش، تلاشهای بسیاری از سوی آن دسته از فلاسفه غربی که دین یکی از دغدغههای اصلی تفلسف آنها بوده، و نیز فیلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، که از جمله آن میتوان به آلوین پلانتینگا و علامه طباطبائی اشاره نمود.
بخش اول این مقاله، راهکارهای پلانتینگا را در پاسخ به منتقدان باوری دینی مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، دیدگاه علامه و مدل وی از عقلانیت باور دینی بررسی میشود.
باور دینی، شکاکیت، عقلانیت، پلانتینگا، علامهطباطبائی مقدمه انواع رویکردها در قبال دین و باور دینی در سه طیف کلی قابل دستهبندی است: الف) ملحدان: این رویکرد طیف متنوعی، از الحاد طبیعی (عقلانی) گرفته تا «تبیینهای طبیعتگرایانه» و حتی برخی روایتهای غیرتوحیدی، همچون قرائت سه اقنومی (احد، عقل و نفس) و همهخداانگاری <FootNote No="25" Text=" Pantheism.
(4) عقلانیت به عنوان کارکرد صحیح: این نوع عقلانیت در ارتباط با کارکرد قوای عقلانی معنا میشود؛ یعنی اینگونه نیست که الزاما دستگاه اندیشهورزی هر موجود عقلانی درست کار کند؛ چراکه ممکن است دچار نوعی کژکارکردی در قوای عقلانی خود شده باشد و اساسا باورهای دینی او مبتنی بر همین کارکرد ناصحیح سازماندهی شده باشند.
بنابراین، باور حقیقی از نظر پلانتینگا بدین صورت قابل توضیح خواهد بود که یک باور برای شخص «S»تضمین دارد، تنها اگر آن باور در شخص «S» به واسطه قوای شناختی که درست کار میکنند، تولید شده باشد؛ به نحوی که در محیط شناختی متناسب با آن قوا قرار گرفته باشد.