چکیده:
براهین اخلاقی اثبات وجود خدا که از یک رشته مقدّمات با محتوای تجربه و اندیشه اخلاقی صورت یافتهاند، به برهان اخلاقی عملی و نظری تفکیک مییابند. برخی همچون کانت با استناد به اینکه اخلاق اساساً تعهّدی عقلانی است، بر ضرورت وجود قاعده اخلاقی در جهان هستی تأکید ورزیده، مدّعیاند فرد به دلیل عمل به ارزشهای اخلاقی، ناگزیر به پذیرش وجود خداوند است. منتقدان معتقدند اینگونه برهان از اثبات وجود خارجی خداوند ناتوان است؛ ازاینرو، برخی دیگر با تکیه بر وجود عینی ارزشهای اخلاقی، به ارائه برهانی نظری بر وجود خدا پرداختهاند که مقبولیّت بیشتری یافته است. مدّعا این است که رفتارهای اخلاقی انسانها در ادوار مختلف، مبتنی بر وجود مجموعهای از ارزشهای اخلاقی عامّ، جهانشمول و آفاقی است که صرفاً با در نظر گرفتن خدایی یگانه قابل تبیین است. بعضی دیگر نیز اساساً بر سرشت دینی الزام و انگیزش اخلاقی توجه نموده، بر این باورند که جز خداوند و اوامر او، هیچ نیرویی نمیتواند فاعل اخلاقی را به سوی انجام افعال اخلاقی ترغیب نماید. در مقاله حاضر، تقریرهای گوناگون برهان اخلاقی نظری مبتنی بر عینیّت ارزشهای اخلاقی بررسی و نقد میگردد. در ارزیابی کلّی نتیجه گرفته میشود هرچند اینگونه برهان از حیث سازگاری درونی و بیرونی دارای نقاط ضعف است، در تکمیل استدلالهای خداگرایانه حایز اهمیت است
خلاصه ماشینی:
رشدال در برهان اخلاقی خویش پس از آنکه اذعان میدارد اخلاق عموما به عنوان الزامی عینی فهمیده میشود و اینکه در قضاوتهای اخلاقی، چیزی تحت عنوان «مطلقا درست» یا «مطلقا غلط» وجود دارد که فارغ از دیدگاههای متفاوت و متنوع ما انسانها در طول دورانهاست و به عنوان یک حقیقت روانشناختی قابل اثبات است، این پرسش اساسی را مطرح میسازد که: چنین قانون اخلاقی یا آرمان اخلاقی مطلق در کجا میتواند وجود داشته باشد و چه نوع وجودی باید به آن اسناد داده شود؟ چراکه مسلما آن را نمیتوان به طور تمام و کمال در اذهان بشری یافت؛ زیرا انسانها همواره در مواجهه با پرسشهای اخلاقی، تفکرات متفاوتی اتخاذ نمودهاند و هیچ دلیل تجربی بر اینکه در آینده به طور دیگری عمل کنند، وجود ندارد.
اگرچه سورلی بر این باور است که عینیت ارزشهای اخلاقی، امری بدیهی است و انسان با رجوع به خود، متوجه میشود اخلاق را امری ذهنی نمیداند و حقیقتی ورای خود را میپذیرد که این حقیقت، چه خواست او مطابق با آن باشد و چه خواستش مطابق آن حقیقت نباشد، باز هم برای رفتارهای اخلاقی مرجعیت دارد (همان: 352)، با این حال میکوشد عینی بودن قانون اخلاقی را با بهره جستن از واژه اعتبار<FootNote No="84" Text=" Validity.