چکیده:
این پژوهش، مطالعه زمینه ها، بافت و ضرورت طرح نظریه های امنیت در جهان سوم و نقد مبانی و رویکرد این نظریه ها نسبت به امنیت براساس نگاه اسلامی و زیست بوم جمهوری اسلامی ایران است. در این پژوهش از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای بهره جسته ایم. در کشورهای توسعه یافته، امنیت بیشتر خارجی تعریف می شود یعنی مربوط به محیط و بازیگران خارجی است. در حالی که امنیت در جهان سوم عمدتا داخلی می باشد و آن مجموعه ای هم خارجی، بیش تر متاثر از موضوعات امنیتی داخلی بوده است.
نظریه های امنیت در جهان سوم هرچند سعی دارند با دوری از نظریه های جریان اصلی (واقع گرایی و لیبرالیسم) مولفه های اصلی تشکیل دهنده معضل امنیت در جهان سوم را تبیین کنند، اما مبانی فرانظری آن در ادامه نظریه های خردگرا و نگاهی غرب محورانه به مسائل جهان سوم قرار دارد. در این مطالعه در ابتدا به بررسی پارادایم امنیت ملی بر اساس خواستگاه فلسفی آن، هویت معنایی و اجرایی آن از نگاه کشورهای جهان اول پرداخته خواهد شد؛ که با این مقدمه می خواهیم به این موضوع بپردازیم که پارادایم امنیت ملی در کشورهای جهان سوم چه محتوا و ساختاری دارد؟ آیا اساسا چیزی به اسم امنیت ملی برای کشورهای جهان سوم مطرح است؟ آیا امنیت ملی نزد کشورهای جهان سوم همانی است که در نزد کشورهای جهان اولی مطرح است؟ در نهایت سعی بر آن است تا شناخت درست و منطقی از مساله امنیت در جهان سوم به دست آوریم.
خلاصه ماشینی:
ولی دربارهی حکومتهای قدرتمند(غربی)، مفهوم امنیت ملی عمدتا برای حفظ استقلال، هویت سیاسی و شیوهی زندگیشان در برابر تهدیداتی که از سوی دیگر کشورها متوجه آنها است بهکار میرود، نه در برابر تهدیدات داخلی (بوزان، در آزر و این مون، 1379: 41).
باتوجه به روابط سه گانه در خصوص «نوع محیط امنیتی» میتوان نتیجه گرفت که محیط امنیتی کشورهای قوی با حکومتهای یکپارچه با محیط امنیتی کشورهای ضعیف با حکومتهای چند پاره و یا دستخوش بینظمی، هم از جهت نوع و هم از جهت کیفیات داخلی دارای تفاوتهای زیادی است؛ بنابراین از این جهت نیز ایده امنیت ملی قابل تسری به جهان سوم نمیباشد.
از آنجایی که مفهوم امنیت در جهان سوم، در قالب سیاسی مورد استفاده قرار گرفتهاست و با توجه به دولت محور بودن آن، لذا در کشورهای جهان سوم، این مفهوم بر اساس آسیبپذیریهای داخلی و خارجی دولت، تعریف میشود.
8. ایده خود اتکایی امنیت ملی در جهان سوم خود اتکایی به معنای عدم تکیه بر امکانات اقتصادی و نظامی سایر کشورها در خصوص مواردی که برای حیات ملی ضروری میباشد، تعریف شده است و بر جنبههای غیر مادی قدرت تأکید دارد.
مارتین با تأکید بر موارد گفته شده از توجه به سیاستهای بینالمللی کشورهای جهان سوم غافل مانده و تأکیدش بر مشکلات داخلی این کشورها است (بوزان، 1384: 264).
زمانی که ما از جهان سوم در کنار و یا در برابر دیگر واحدها و نظامهای سیاسی سخن میگوییم، از امنیت ملی هم بهعنوان یکی از مفاهیم محوری و اساسی این کشورها هم از نگاه درونی و هم بیرونی باید توجه داشت.