چکیده:
دیپلماسی فرهنگی یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی است که حکومت ها تلاش می کنند با استفاده از آن پیش جذب حکومت های دیگر، مردم آن کشورها را جذب کنند؛ در میان انواع دیپلماسی نوین اعم از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی آموزشی، دیپلماسی فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دولت آلمان در دوران قاجار با درک ساختار بین المللی متاثر از دو قدرت روسیه و انگلستان و هم چنین درک صحیح قدرت دیپلماسی فرهنگی، فعالیت های فرهنگی منسجم و گسترده ای را در بسیاری از کشورها از جمله ایران آغاز نمود. بررسی ارتباطات فرهنگی ایران-آلمان و تاثیر آن بر جریان روشنفکر موضوع بسیار مهمی است که تلاش می شود در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
آنچه اهمیت و ضرورت بررسی این موضوع را نشان میدهد، به قرار زیر است: بررسی ارتباطات فرهنگی ایران و آلمان و تأثیر آن بر جریانات روشنفکری در ایران، از برخی جهات حائز اهمیت است، نخست، علیرغم تأثیر آلمان بر جریان روشنفکران ایرانی در سالهای انتهایی سده نوزدهم و ابتدای سده بیستم، اندک مورخین علاقمند به موضوع نیز تحت تأثیر وقایع پس از جنگ جهانی اول، تمرکز خود را بر بررسی این دوره قرار دادهاند، این درحالی است که فهم و تبیین چرایی و چگونگی پیوندها و ارتباطات فرهنگی ایران و آلمان در سده بیستم، لاجرم نیازمند درک ریشههای تاریخی این روابط در دهههای پیش از آن است؛ دورهای که بدون شک مورد غفلت پژوهشگران و مورخان ایرانی قرار گرفته است.
تاکنون در هیچ یک از پژوهشهای صورت گرفته در خصوص روابط ایران و آلمان به بسترهای شکلگیری رابطه فرهنگی بین دو کشور پرداخته نشده است و این پژوهشها صرفا به نتایج روابط دو کشور در دوره سالهای جنگ جهانی اول و پس از آن پرداختهاند.
این روند در قالب روابط فرهنگی دو کشور ادامه داشت تا اینکه تأسیس مدرسه آلمانی و تدریس زبان آلمانی در تهران1906/1285 با بودجه سالانه پنج هزار تومان و با قرارداد فعالیت بیست ساله در اواخر قرن نوزدهم سبب گسترش روابط فرهنگی ایران و آلمان شد (سازمان اسناد ملی ایران، 17330/297، ن 264/17، سال 1324 ق.
4. رابطه روشنفکری و ارتباط فرهنگی گرایش روشنفکران ایرانی به آلمان و متحدانش در سالهای پایانی حاکمیت قاجار، واکنشی طبیعی در برابر حقارتهای ملی ایران و تنزل آن به یک دولت مطیع و حتی مستعمره از جانب دو قدرت بزرگ توسعهطلب یعنی روسیه و انگلستان بود.