چکیده:
فروپاشی حکومت های اسلامی به عنوان یکی از مباحث حائز اهمیت، ذهن پژوهشگران عرصه تاریخ را به خود مشغول داشته است. در این میان دلائل سیاسی بیشتر از هر نکته ای خودنمایی می کند، زیرا خود زمینه ساز تضعیف حکومت ها در ابعاد دیگر شمرده می شود. در همین زمینه نوشتار پیش رو کوشیده است به روش تحلیلی، عوامل سیاسی فروپاشی حکومت ممالیک را بررسی کند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که فقدان مشروعیت ملی در کنار ضعف مشروعیت مذهبی در اواخر دوره مملوکی، عامل زیربنایی در اضمحلال این حکومت است. نزاع بین ممالیک برجی و جلبان، علاوه بر تضاد ذاتی بین ساختار سیاسی قدرت نمی توانست با انحطاط سیاسی حکومت ممالیک بیگانه باشد. ضمنا وقوع شورش ها که خود ارتباط تنگاتنگی با بحران های جانشینی می یافت، مرحله فروپاشی را تسریع نمود. در نهایت نیز تضعیف موقعیت ممالیک در جهان اسلام و در پی آن تهاجم عثمانی ها این حکومت را ساقط ساخت. این مقاله با استناد به روش کتابخانه ای و عمدتا بر اساس منابع دست اول و نیز با رویکرد تحلیلی – انتقادی به تبیین مسئله پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
مزید بر این تضـاد قاعـده ارشدیت ترکی در سرزمین های اسلامی که برخی از آنان و مطابق شریعت اسلام ، تقوی و انتخاب عمومی و یا در جغرافیـای ایران ، نژاده بودن و برخورداری از فره ایزدی را ملاک و معیار انتخاب جانشین قرار می دادند، خود داستان دیگری بود که بـر مهم تر منافع و مطامع ساختار سیاسی قدرت - بـه ویـژه سـاخت امـارت و وزارت - موجـب گردید تا شاهد صدها جنگ و نزاع خونین بـر سـر تـاج و تخـت باشـیم کـه خـود نتـایج و پیامدهای زیانباری را برای این حکومت و در ابعاد و زمینه های مختلـف سیاسـی ، اقتصـادی و اجتماعی بر جای نهاد.
منازعات و جنگ هایی که با توجه بـه نتـایج و پیامـدهای مخرب نظامی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مهم ضعف و فروپاشی حکومت هـای اسـلامی در طـول تاریخ ظاهر گردید؛ نک : ژاله آموزگار (١٣٧٤)، «فره ، این نیروی جادویی و آسمانی »، مجله کلک ، ش٦٨-٧٠، صـص ٣٤-٣٥؛ محمدعلی همایون کاتوزیان (١٣٨١)، تضاد دولت و ملت ، ترجمة علیرضا طیـب ، تهـران : نـی : صـص ٨٩ و ٩٥؛ محمـدجواد مشکور (١٣٤٥)، «نظام شاه در ایران باستان »، مجله بررسی های تاریخی ، س١، ش١، ص١.
به وقوع پیوست ، تجار مغـازه هـای خـود را از تـرس غـارت منـتج از هـرج و ١ بخشی از توان ممالیک به سرکوب قیام ها و تأمین امنیت به خصوص در سال های پایانی حکومت آنان اختصـاص یافـت کـه خود موجب تضعیف نیروی نظامی شان در مواجهه با تهاجم عثمانی ها گردید؛ حسنی ربایعه ، همان ، ص١٤.