چکیده:
مترجم همچون هر انسان دیگری، به حکم وابستگیهای گفتمانی خود، رفتارهای خاص فرهنگی و اجتماعی از خویش نشان میدهد. دغدغة اصلی این پژوهش، تلاش برای کشف تاثیری است که وابستگیهای گفتمانی یک مترجم بر ترجمهاش دارد و برای این هدف، ترجمة نصرالله منشی از بخش «الاسد والثور» کلیله و دمنه به عنوان پیکرة مورد مطالعه انتخاب شده، مورد تطبیق قرار گرفتهاست. نتیجة این تحقیق که با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شدهاست، نشان از آن دارد که مترجم به سبب هویت درباری خود سعی میکند تا هر عبارتی را که به ویژگیهای منفی پادشاه، اعمّ از سسترایی، هواپرستی و ضعف اشاره دارد، حذف کند و آن را با عبارتهایی دیگر تغییر دهد. در واقع، این امر بازتاب گزارههای اصلی گفتمان درباری است که بر اساس آن، پادشاه سایة خدا به شمار میرفت و کسی اجازة اشاره به ضعف او را نداشت. همچنین، این تحقیق نشان میدهد که مترجم به حکم درباری بودنش، از هر گونه عبارتی که متضمن تعریض به نزدیکان پادشاه است، اجتناب میورزد و سعی میکند تا در راستای «مخلصنمایی» آنان حرکت کند.
خلاصه ماشینی:
دغدغۀ اصـلي ايـن پـژوهش ، تـلاش بـراي کشـف تـأثيري اسـت کـه وابستگي هاي گفتماني يک مترجم بر ترجمه اش دارد و براي اين هدف ، ترجمۀ نصرالله منشـي از بخـش «الأسد والثور» کليله و دمنه به عنوان پيکرة مورد مطالعه انتخاب شده ، مورد تطبيق قرار گرفته است .
نتيجۀ اين تحقيق که با تکيه بر روش تحليل گفتمان انتقادي انجام شده اسـت ، نشـان از آن دارد کـه متـرجم بـه سبب هويت درباري خود سـعي مـي کنـد تـا هـر عبـارتي را کـه بـه ويژگـي هـاي منفـي پادشـاه ، اعـم از سست رأيي، هواپرستي و ضعف اشاره دارد، حذف کنـد و آن را بـا عبـارت هـايي ديگـر تغييـر دهـد.
(46 نگارنده در تحقيق پيش رو ميکوشد تا به پرسش هاي زير پاسخ دهد: ـ وابستگي گفتماني نصرالله منشي به عنوان يک فرد درباري، چـه تـأثيري بـر ترجمـۀ او گذاشته است ؟ ـ مترجم چه بخش هايي از متن را به سبب اين وابستگي دربـاري و تأثيرپـذيري خـود از ادبيات درباري تغيير ميدهد؟ ـ چه اهدافي در وراي اين تغيير نهفته است ؟ دامنۀ اين تحقيق ، بخش اول از کتاب کليله و دمنه ، يعني داستان «الأسد و الثـور» اسـت .
کليله از دمنه مي خواهد از اين غيبت ها دست بردارد، ولي در متن فارسي به نظر ميرسـد متـرجم کـه در دربار پرورش يافته است ، ميکوشد تا محور را از صحبت مخفيانه دربارة پادشـاه (بـه عنـوان يک رفتار زشت درباري) به موضـوع گفتگـوي مسـتقيم بـا آن مقـام تغييـر دهـد و دغدغـۀ چاکران دربار را همين يافتن فرصت براي گفتگو با پادشاه دربـارة مسـائل حکـومتي جلـوه دهد؛ به ديگر سخن ، در اين گفتگو، موضوع «غيبت کردن دربارة پادشاه » از ميان ميرود و هيچ اثري از آن ديده نميشود.