چکیده:
هدف کلی پژوهش حاضر تدوین مدل پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس مؤلفههای هوش عاطفی، مهارتهای حل مسئله و انگیزش پیشرفت با میانجیگری راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری در دانشآموزان دختر مدارس هوشمند و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیشبینی بوده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر تمامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه سال تحصیلی 96-1395 استان تهران بودند که با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای 583 دانشآموزان بهعنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس انگیزه پیشرفت هرمانس (1970)؛ فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی تجدیدنظر شده (دیزریلا و نزو و میدو الیوارس، 2002)<strong>؛ </strong>پرسشنامه راهبردهای یادگیری (کرمی، دلاور، بهرامی و کریمی، 1384)؛ مقیاس هوش عاطفی بار-آن (2000) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (1383) استفاده شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک نرمافزار AMOS انجام شد نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش عاطفی و انگیزش پیشرفت بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس هوشمند بهطور معناداری بالاتر از تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس عادی است. بین اثر مستقیم و غیرمستقیم مهارت حل مسئله بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافتههای پژوهش اشارههای کاربردی مفیدی برای سیاستگذاران عرصه آموزشوپرورش دارد.
خلاصه ماشینی:
برای گردآوری داده ها از مقیاس انگیزه پیشرفت هرمانس (١٩٧٠)؛ فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی تجدیدنظر شده (دیزریلا و نزو و میدو الیوارس ، ٢٠٠٢)؛ پرسشنامه راهبردهای یادگیری (کرمی، دلاور، بهرامی و کریمی، ١٣٨٤)؛ مقیاس هوش عاطفی بار-آن (٢٠٠٠) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (١٣٨٣) استفاده شد.
تحلیل داده ها به کمک نرم افزار AMOS انجام شد نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش عاطفی و انگیزش پیشرفت بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند به طور معناداری بالاتر از تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس عادی است .
ازاین جهت مطالعه حاضر تلاش دارد تا بر اساس تئوری پرکینز (١٩٩٥) در زمینه مدرسه هوشمند و دیگر مطالعات انجام شده که به آن ها اشاره شد، توانایی پیش بینی کنندگی هوش عاطفی، مهارت های حل مسئله و انگیزش پیشرفت را با میانجیگری راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) در عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی موردمطالعه و مقایسه قرار دهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) به این ترتیب نتیجه گرفته میشود که ضریب مستقیم مسیر بین هوش عاطفی و عملکرد تحصیلی برای دانش آموزان مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی است .
تحلیل مدل ساختاری برای هر دو گروه به طور مجزا نشانگر این است که ضریب مسیر مستقیم بین انگیزه پیشرفت با عملکرد تحصیلی برای دانش آموزان مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی است (نمودار ٦ و ٧).
درنهایت با بررسی فرضیه ششم مشخص است که ضریب غیرمستقیم انگیزش پیشرفت بر عملکرد تحصیلی برای دانش آموزان مدارس هوشمند بالاتر از مدارس عادی است .