چکیده:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختنگرایی ویگوتسکی و تاثیر آن بر تفکر انتقادی دانشآموزان بود. در مطالعه حاضر از دو روش تحلیل محتوای کیفی و نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از آزمون تفکر انتقادی واتسون-گلیزر جهت بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختنگرایی ویگوتسکی بر میزان تفکر انتقادی دانشآموزان، استفاده شد. جامعهی آماری شامل کلیهی مقالاتی بودندکه از طریق بانکهای اطلاعاتی معتبر قابل دانلود بودند و همچنین کلیهی دانشآموزان دختر پایهی پنجم ابتدایی که در سال تحصیلی<br /> 97 - 1396 در دبستانی واقع در منطقهی 15 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش با روش نمونهگیری هدفمند 34 مقاله و با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای 66 نفر از دانش آموزان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافتهها طبق تحلیل محتوای انجام شده، سه طبقهی نقش معلم، نقش یادگیرنده و نقش دانش به دست آمد ودر نتیجهی انجام تحلیل بیشتر بر روی استنتاجهای به دست آمده در هر سه طبقه، مؤلفههای الگو به دست آمد که در قالب الگو ارائه گردید. نتایج همچنین نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، به طور متوسط در آزمون تفکر انتقادی، 23.7 نمره بیشتر کسب کردند که این مقدار تفاوت، در سطح 1 درصد معنادار میباشد. بر اساس نتایج این تحقیق، الگوی آموزشی ارائه شده، اثربخشی لازم برای آموزش تفکر انتقادی به دانشآموزان را دارد، و باعث افزایش میزان تفکر انتقادی دانشآموزان میشود.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با هدف شناسايي مؤلفه هاي الگوي آموزش تفکر انتقادي بر اساس نظريه ي ساختن گرايي ويگوتسکي و بررسي اثربخشي الگو بر تفکر انتقادي دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي انجام گرفت .
لذا پژوهش حاضر با هدف شناسايي طبقات و مؤلفه هاي الگوي آموزش تفکر انتقادي بر اساس نظريه ي ساختن گرايي ويگوتسکي و بررسي اثربخشي الگوي طراحي شده بر افزايش تفکر انتقادي دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي انجام گرفت .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) براي بررسي برازش الگوي آموزش تفکر انتقادي به کودکان بر اساس نظريه ساختن گرايي ويگوتسکي از ديدگاه متخصصان ، از تحليل عامل تائيدي در برنامه AMOS استفاده گرديد که نتايج آن در شکل (٢) و جدول (٢) ارائه شده است .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتايج جدول ٤ نشان ميدهد که با در نظر گرفتن نمرات پيش آزمون به عنوان متغير همپراش ، استفاده از الگوي آموزش تفکر انتقادي بر اساس نظريه ويگوتسکي منجر به تفاوت معنيدار بين گروه ها در متغير تفکر انتقادي دانش آموزان (٠٥٢٩=٢، ٧٠٦٤٣=F)، به ميزان ٥٣ درصد شده است .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف شناسايي طبقات و مؤلفه هاي الگوي آموزش تفکر انتقادي بر اساس نظريه ي ساختن گرايي ويگوتسکي و بررسي اثربخشي الگوي طراحي شده بر افزايش تفکر انتقادي دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي انجام گرفت .
همچنين ، نتايج نشان داد که استفاده از الگوي آموزش تفکر انتقادي بر اساس نظريه ويگوتسکي منجر به تفاوت معنيدار بين گروه ها در متغير تفکر انتقادي دانش آموزان به ميزان ٥٣ درصد شده است .