چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر عزت نفس دانش آموزان دبستانی با استفاده از طرح تجربی تک موردی با پیگیری یک ماهه صورت گرفت. پس از نمونه گیری در دسترس از جامعه، سه نفر از دانش آموزان دختر پایهی سوم دبستان که عزت نفس ضعیف یا متوسط داشتند، به شیوهی هدفمند انتخاب و مداخلات معنوی را به مدت 13جلسه دریافت کردند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامهی عزت نفس آلیس پوپ (1989) استفاده شد و دادهها به روش تحلیل نگارهای و تعیین درصد بهبودی مورد تحلیل قرار گرفتند. در پایان مداخلات، نتایج حاصل از درصد بهبودی هر سه مراجع نشان دهندهی افزایش معنادار نمرات آنها در بُعد عزت نفس اجتماعی و عمومی بود. نمرات شرکت کنندگان به ترتیب در سه بُعد عزت نفس جسمی، تحصیلی و خانوادگی نیز پس از مداخلات افزایش یافت که نشان دهندهی تأثیر مثبت آموزش معنویت محور است. به دلیل مقاومت بیشتر این ابعاد نسبت به آموزش، با افزایش طول مدت مداخلات و درگیر کردن خانواده و مدرسه در فرایند مداخله، رشد بالینی معنادار در این ابعاد ایجاد خواهد شد. براساس نتایج میتوان گفت، آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر ابعاد مختلف عزت نفس تأثیر گذار بوده و عزت نفس اجتماعی و عمومی شرکت کنندگان را به صورت معناداری افزایش داده است.
خلاصه ماشینی:
نمرات شرکت کنندگان به ترتيب در سه بعد عزت نفس جسمي، تحصيلي و خانوادگي نيز پس از مداخلات افزايش يافت که نشان دهنده ي تأثير مثبت آموزش مفاهيم معنوي با محوريت مذهب است .
درصد بهبودي مراجع دوم پس از پايان جلسات مداخله ٦٢/٥% بوده و پس از پايان دوره پيگيري به ٦٠% رسيده است که اين نشان دهنده ي کاهش پيشرفت وي در عزت نفس جسمي در دوره پيگيري بوده است ولي ميزان بهبودي همچنان بالا و قابل توجه و به لحاظ باليني معنادار است .
در بررسي آخرين بعد عزت نفس (عزت نفس اجتماعي) نيز يافته هاي پژوهش مؤيد تأثير مثبت معنادار آموزش ها بر رشد اين بعد ميباشند.
تحليل يافته هاي پژوهش با استفاده از روش تحليل نگاره اي و تعيين درصد بهبودي مؤيد تأثير مثبت آموزش ها بر افزايش عزت نفس کودکان در پنج بعد کلي، اجتماعي، تحصيلي، خانوادگي و جسمي است که با توجه به فرمول درصد بهبودي، اين تأثير در بعد عزت نفس اجتماعي به لحاظ باليني معنادار است .
بنابراين به نظر ميرسد شروع تغييرات در دو بعد عزت نفس خانوادگي و تحصيلي نشان دهنده ي تأثير مثبت آموزش معنويت محور است و با توجه به مقاومت بيشتر اين دو بعد نسبت به درمان ، لازم است تا از طريق افزايش مدت زمان مداخلات و درگير کردن خانواده و مدرسه در فرايند مداخله ، اين ابعاد نيز به صورت معناداري بهبود يابند.
الايس و همکاران ١ (٢٠١٥) نيز در راستاي نتايج پژوهش حاضر، تأثير مداخلات معنويت محور بر رشد عزت نفس را مورد تأييد قرار داده اند.