چکیده:
روایت عرفانی از موضوع آخرالزمان در آیین یهود بر عهده «قباله» یا «کابالا» است که با تلقی خاصی از بنای خلقت و شکلگیری عوالم و نقش شرور در بیتوازنی آن، مغلولبودن دستان خداوندی در اصلاح نظام آن را القا میکند و با ترسیم کیفیت وحدت وجود در سهگانه ظهور، یعنی معبد (تجلیگاه نور)، قوم برگزیده (شرارههای نور)و ماشیح (جلوه نور)، نقشی بیبدیل برای انسان در قوس نزولی و سپس صعودی آفرینش در نظر میگیرد. پیوند این سه نور، زمینهساز رجوع نور هبوطکرده خدا به خود خدا است و این معنای واقعی ظهور و اصلاح انسانها در آخرالزمان از منظر کابالیسم است. این روایت همان ترجمان آیه 64 سوره مائده است که در آن به دیدگاه یهود درباره بستهبودن دست خداوند اشاره شده است. مقاله پیش رو با رویکردی انتقادی، ضمن واکاوی مسئله آخرالزمان در دین یهود و نقش انساندر آن، به مسئله مغلولبودن دست خداوندی در این دین خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
نقش انسان در هندسه آخرالزمانی یهود با تأکید بر عرفان یهودی محمد بهزاد احمد عزیزخانی چکیده روایت عرفانی از موضوع آخرالزمان در آیین یهود بر عهده «قباله » یا «کابالا» است که با تلقی خاصی از بنای خلقت و شکل گیری عوالم و نقش شرور در بیتوازنی آن ، مغلول بودن دستان خداوندی در اصلاح نظام آن را القا می کند و با ترسیم کیفیت وحدت وجود در سه گانه ظهور، یعنی معبد (تجلیگاه نور)، قوم برگزیده (شراره های نور) و ماشیح (جلوه نور)، نقشی بیبدیل برای انسان در قوس نزولی و سپس صعودی آفرینش در نظر می گیرد.
٣. چیستی قباله یا کابالا همان گونه که بیان شد، عرفان یهود از منابع اصلی خود، یعنی کتب مقدس تورات و تلمود، ارتزاق می کند و هر آنچه بعدها تحت عنوان «سنت عرفان یهود» مطرح می شود همه ریشه در این متون دارد (٦٥٩ :٢٠٠٧ ,Skolnik).
(1995: 93 به این نظریه قبض و بسط ، و شکست ظروف و خلل و اصلاح ، آلن آنترمن در کتاب باورها و آیین های یهودی اشاره می کند (آنترمن ، ١٣٩١: ١٦٤–١٦٧) و المسیری در کتاب دایرةالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم چنین می آورد: افسانه خلقت در قبالای زوهر با فیض نهان الاهی آغاز می شود، ولی در قبالای لوریانی با «صیم صوم »١به معنای «قبض » و «جمع و متمرکزشدن » و بهترین عبارتی که از نظر معنا می توان برای آن به کار برد «تمرکز نشئت گرفته از عقب نشینی» است .