چکیده:
قاعده فقهی «نفی سبیل» در مباحث مختلف فقهی مورد استناد فقیهان قرار گرفته است. «عدم جواز انتقال قرآن» و «عدم جواز انتقال عبد مسلمان» به کافر، نمونههایی از این احکام فقهی است. در این مقاله ضمن طرح، نقد و بررسی دیدگاههای مشهور فقهی، معنا و مفهوم مستند قرآنی این قاعده؛ یعنی آیه (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا) و واژگان «کافر» و «مومن»، مورد بحث قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده که سلطه فرد یا افرادی که از روی علم و عمد کفر میورزند، بر مسلمانان نفی شده است. ازاینرو، انتقال قرآن به کافرانی که غالبا از روی ناآگاهی و بیخبری به معارف اسلامی کفر میورزند، مجاز است.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ضمن طرح، نقد و بررسی دیدگاههای مشهور فقهی، معنا و مفهوم مستند قرآنی این قاعده؛ یعنی آیه (لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) و واژگان «کافر» و «مؤمن»، مورد بحث قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده که سلطه فرد یا افرادی که از روی علم و عمد کفر میورزند، بر مسلمانان نفی شده است.
1. استدلال به آیه «نفی سبیل» اگر کافر، خریدار عبد مسلمان یا قرآن باشد، چون مقتضای بیع، تملیک مبیع به خریدار است، مستلزم سبیل به معنای سلطه و سیطره کافر بر عبد مسلمان یا قرآن خواهد بود و آیة شریفه هرگونه سلطهای را برای کافر نسبت به مسلمان و مؤمن نفی کرده است؛ هر چند نسبت میان آیه شریفه و دلایل مشروعیت بیع مثل (أحل الله البیع) عموم و خصوص من وجه است، اما در ماده اجتماع که معامله عبد مسلمان یا قرآن است، آیه نفی سبیل بر دلایل مشروعیت بیع، تقدم داشته و عموم آن را تخصیص میزند (همان).
اشکال دوم اگر آیه مورد بحث را بر روابط دنیوی کافران و مؤمنان حمل کنیم و برای اثبات «عدم جواز انتقال عبد مسلمان به کافر» استدلال نماییم و مالکیت کافر را نفی کنیم، در موارد استدامه مالکیت کافر بر مسلمان، مثل اینکه عبد به هنگام خرید کافر بوده، ولی مسلمان شده باشد، چون مالکیت همچنان تداوم داشته و برقرار است، باید در این مورد آیه، تخصیص زده شود؛ در حالی که اصلا لسان آیه، آبی از تخصیص است.