چکیده:
وحی و کیفیت نزول آن از آغاز بعثت پیامبر(ص)، کانون توجه اندیشمندان بوده است. فرابشری بودن مبداء وحی و بشری بودن دریافت کننده آن، فرآیند فهم حقیقت وحی، کیفیت نزول، قرائت و تبیین آن....را دشوارتر نموده است، اختلاف در تفسیر و قرائت این پدیده نزد وحی پژوهان از جمله فلاسفه و نواندیشان عقل گرا شاهدی بر این مدعا است. این پژوهش روش فهم اندیشمندان وحی پژوه در ارائه قرائتی از وحی را بستر شکل گیری اختلاف دانسته، در بحثی مقارن به مقایسه وحی شناسی در نوگرایان دینی چون نصرحامد ابوزید که مبداء وحی را فرابشری اما حقیقت خارجی آن را برگرفته از فرهنگ زمانه، تاریخی و تجربه بشری می داند و ملاصدرا به نمایندگی از جریان ستنی دینی که مبداء و حقیقت خارجی وحی را الهی و مقدس می داند، می پردازد.
خلاصه ماشینی:
نصر حامد ابوزید از جمله شخصیتهای نظریهپرداز این جریان فکری است که مبتنی بر مبانی نومعتزله اصل وحی را پذیرفته است؛ اما ماهیت وحی را بشری میداند و بر این اساس تئوری وحیشناسی خود را با عناوینی چون تفسیر بیانی، هدایتی، هرمنوتیک کتاب و سنت و تجربه نبوی ارائه میکند.
او از بعد و منظر درونی قلب خویش، به عالم بالا نظر میافکند، لوح محفوظ را درک میکند و از حقایق و اخبار غیب مطلع میشود؛ اما در بعد دیگر و پنجره خارجی با خلق خدا در آمیخته، آموختههای خویش را با آنان در میان میگذارد و آنان را به حق و حقیقت هدایت میکند؛ به عبارتی پیامبر(ص) با چهره فرابشری خود معنای بلند عقلی و صورت الفاظ وحی را دریافت و با چهره بشری، آن را تبلیغ میکند (منتظری، 1378: 149).
ابوزید بر این باور است که مفهوم وحی برای متن قرآنی مفهومی اساسی است؛ از این رو قرآن در مواضع بسیاری با همین نام به خود اشاره میکند و واژه وحی را در برگیرنده نامهایی چون قرآن، ذکر و کتاب میداند که در قرآن آورده شده است (ابوزید، 1380: 75).
اما ابوزید محور دیدگاههای خود را تجربهگرایی محض قرار میدهد و بر این باور است که همه تصورات انسان ناشی از تجربه است و به وسیله حواس پنجگانه به وجود میآید؛ بنابراین باید از نگاه مجرد خارج از واقع دست کشید و در چارچوب عالم ماده و بر اساس علوم، به بیان چیستی، فهم و ارائه تفسیری از چگونگی نزول وحی پرداخت.