چکیده:
زبان و ادب فارسی رشد و گسترشی چشمگیر در فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است. این در درجه نخست مرهون تأثیری است که قرآن کریم بر اندیشه دانشمندان، متفکران، ادیبان، شاعران و دیگر گروههای جامعه داشته است. قرآن مجید شاعران، هنرمندان و نویسندگان فارسی را در دو سطح شکلی و محتوایی تحت تأثیر خود قرار داده است. پژوهشهای گسترده درباره تأثیر قرآن در آثار ادبی نشان میدهد که عبارات و اشارات شاعران به محتوای تاریخی، کلامی، دینی، اخلاقی و فکری قرآن از یکسو و کاربرد تصاویر قرآنی، آرایههای لفظی و معنوی و نیز ساختار متنی قرآن از سوی دیگر بسیار عمیق و گسترده است. آنچه در این مقاله موردبررسی قرارگرفته است، تأثیر قرآن بر شکلگیری زیرگونههای ادبیِ کهن در نسخههای خطی جنگهایی است که شاعران شیعی سرودهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که شاعران بهویژه شاعران شیعی در شکل دادن و سرودن این زیرگونهها و یا گونههای فرعی تا چه حد متأثر از شکل و محتوای آیات قرآنی بودهاند. بعضی ازاینگونهها مانند «بسمالله نامه» اختصاص به شعر شیعی ندارد و در شعر دیگر شاعران مسلمان نیز یافت میشود. برخی دیگر ازاینگونهها مانند «سلام نامه»، «صلوات نامه» و «لعن نامه» تنها در حوزه ادبیات شیعی شکلگرفتهاند و برای نخستین بار در این مقاله معرفی و مورد تحلیل قرارگرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله کوشش شده است که با تحقیق در برخی از آثار شاعران شیعی نشان داده شود که پیدایش برخی از گونههای شعر فارسی و بهویژه شعر شیعی، تحت تأثیر ساختار شکلی و نیز محتوایی آیات قرآنی است.
در این مقاله کوشش شده تا تأثیر چهار مضمون «بسمالله»، «سلام»، «صلوات» و «لعن» بر اساس گونه شناسی قرآنی - ادبی در شکلگیری گونههای «بسمالله نامه»، «سلام نامه»، «صلوات نامه» و «لعن نامه» بررسی شود و نمونههایی ازاینگونهها در دیوانهای شاعران یا نسخههای خطی معرفی گردند.
البته این نظریه زمانی طرح میشود که ناکارآمدی تعاریف برخی انواع ادبی مشخص و محرز شده است بهعنوان نمونه در تعریف گونۀ «ساقینامه» قالب آن را مثنوی و بحر آن را متقارب بیان کردهاند، اما با تحقیق در این حوزه آشکار گردید که بهعنوان نمونه «ساقینامه» در قالب ترکیببند و ترجیعبند دیده شده است و یا در قدیمیترین ساقینامۀ ادبیات فارسی در شعر رودکی ملاحظه میشود که در بحر هزج مثمن سالم سروده شده است نه متقارب؛ بحری که برای مجالس بزم به نظر مناسبتر میآید: بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی (رودکی، 1964: 106) یعنی درواقع با نوعی آشفتگی، اختلافنظر و ناهماهنگی روبرو هستیم.
بهطور ضمنی میتوان اینچنین اظهارنظر کرد که شعرای فارسی در ابتدا، آیۀ «بسم الله الرحمن الرحیم» را در اشعارشان تضمین؛ عبارت «بسمالله» را اقتباس و یا معنای آیۀ شریفه را ترجمه، تأویل و تفسیر کردهاند؛ اما عظمت محتوایی این آیه و تکرار آن در طول تاریخ ادبیات منظوم فارسی، سبب به وجود آمدن گونۀ قرآنی – ادبی «بسماللهنامه» و سرآغاز حرکت «بسملهگویی» در قرون بعد شده است.