چکیده:
یکی از فنون بلاغی نگارش و سخنوری شروع نیکوی کلام است. این صنعت در علم بلاغت عربی براعت استهلال یا حسن ابتدا یا براعت مطلع نام دارد. از آنجا که مهارت متکلم در شیوه های بیان یکی از عوامل فزونی زیباییهای ادبی و بلاغی کلام است این جستار به براعت استهلال در خطابه های امیرالمومنین(ع) اختصاص یافته است. پژوهش حاضر با هدف نشان دادن گوشه ای از مهارتهای کلامی حضرت علی(ع) و بر اساس فن براعت استهلال به بررسی شیوه های بیانی در آغاز 21 خطبه میپردازد. این جستار ابتدا به تعریف صنعت بلاغی براعت استهلال از نظر لغوی و اصطلاحی پرداخته و سپس با نگاهی گذرا بر سیر خطابه از عصر جاهلی تا پایان دوره اموی و بیان شیوه های فن سخنوری به بررسی نمودهای این فن در خطبه های نهج البلاغه با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد امام در آغاز خطابه ها اسلوبهای متنوعی از قبیل: ندا، استفهام، امر، تعجب، قسم و مانند آن را به کار بردهاند و این شگرد بیانی، تاثیر بسزایی در جلب نظر و آماده سازی ذهنی مخاطب برای ورود به متن اصلی و جلوگیری از ملالت وی داشته است.
خلاصه ماشینی:
» (دشتی، 1387: 335) جرج جرداق نویسندۀ معروف مسیحی پس از ذکر خطبۀ 49 نهج البلاغه مینویسد: «در این گفتار، علی (ع) بلاغت را به انتها رسانده و جناس و تضاد و ترصیع را هنرمندانه در سخن به کار برده است، نه آنکه بخواهد شعری بسراید و یا سجعی بسازد و لفظی بپروراند؛ بلکه ذات خدای را در تجلیات گوناگونش ستوده و ستایش را در ابعادی متضاد نمایش داده و فلسفۀ عرفان و علم را به هم آمیخته و مفاهیمی ماورایی را با معجزۀ کلام در قالب هنرمندانه ترین سخنوری روزگار ریخته است» (جرداق، بیتا: 6) نهج البلاغه به دلیل برخورداری از انواع صنعتهای ادبی و بلاغی خواه لفظی یا معنوی به صورت فصیح و بلیغ از دیگر کتب متمایز گشته و با بهکارگیری صنایع ادبی متنوع نظیر تشبیه، استعاره، سجع، مجاز و جز اینها در جذب مخاطب تأثیری وافر داشته است.
» (دشتی، 1387: 160) هنگام ایراد این خطبه بعد از جنگ نهروان است که لشکریان شام به اطراف عراق هجوم آوردند، حضرت سپاهی برای مقابله با آنان فرستاد و آن لشکر را دعوت به جهاد کرد؛ اما آنها زمانی طولانی خاموش ماندند، و جوابی به خواستة امام ندادند، عکس العملی که حضرت در اینجا از خود نشان داد، اول نکوهش اعمال آنان سپس بر شمردن فضایل خود بود و کلام خود را با جملة انشایی استفهامی آغاز میکند «أمخرسون» گویی از بی تفاوتی و عدم پاسخ به دعوت او به جنگ بسیار خشمگین و ناراحت شده است، و نکوهش خود را با همان شیوه ادامه میدهد: «لا سددتم لرشد»، آنچنان با این کلمه ها آنان را به لرزه در میآورد که از احدی جز امام (ع) برنیاید، اسلوب استفهام باعث میشود شنونده یا مخاطب شریک در سخن باشد و در دل او نوعی سرگردانی و تعجب به وجود آید.